پارت اول فیک عشق من آدمه
پارت اول فیک عشق من آدمه :
+ ات
- جیمین
.............
+ از سال ها پیش خون آشام ها بین مردم زندگی میکنن و کمتر مردم رو قربانی میکنن و از خون حیوانات تغذیه میکنن ولی وقتی که ماه سرخ بشه خون آشام ها بیرون میان و از قربانی های خودشون رو که بیرون باشن رو شکار میکنن و.......
! ات رادیو رو قطع کن کر شدم، حداقل صداش رو کم کن
+ اه جای حساسش بود
بیا امسال بریم
! ما هر سال میریم ولی کسی بهمون نگاه هم نمیکنه
+ چون که شاید خونمون شیرین نیست
! برای خون آشام ها مهم نیست، این یه روز رو هر خون انسانی باشه میخورن
+ ما هر سال میریم جنگل ، بیا امسال بریم توی شهر
! آخه احمق چرا باید بیان توی شهر ؟
+نمیدونم ، اوفففف خب کجا رو بگردیم
! شاید اصلا توی شهر ما خون آشام نیست
+ من مطمئنم که روزانه از کنار حداقل دو تا خون آشام رد میشم
! نمیدونم ، واقعا چیزی به ذهنم نمیرسه
٫ ات ، کسی خونه است ؟ ات خونه ای ؟
+ بیا اینجا مامان
٫ عه سلام ،چه کار میکنین
دوباره برای اون مسخره بازیا نقشه میریزین؟
+ مامان بس کن، دوباره حوصله ندارم
٫ حالا هر چی ، میدونی که امسال نمیتونی بری جایی که دلت میخواد ؟
+چ....ی؟
٫ات.......
+ مامان این رویای منه، تنها امید هر سالم همین روزه ، چجوری میتونی ازم بگیریش ؟
! ببخشید دخالت میکنم، ولی کجا میخواین ببرینش ؟
٫ همین دیگه نمیزارین حرف بزنم، میریم خونه مامان بزرگت
+ چی ، واقعا بابا رو راضی کردی ؟
٫ اهوم ، هم مامانم رو میبینم هم میتونی بری جایی که دلت میخواد
+ چرا اینجوری خبر خوب رو میدی ؟
! خونه مامان بزرگت کجاست ؟
+ جنگل شمالی ، همون جایی که توی این همه سال خبرای قتل بی رحمانه از شبی که ماه توش سرخ بود میاد
! وای ، میشه منم بیام ؟
اونجا یه سرزمین ارواح هم داره
٫ آره حتما ، از مامانت اجازت رو گرفتم ، میدونستم دوست داری بیای (چه مامانای خوبی 😂🫠)
! ممنونم ازتون
.............
- بالاخره این روز داره میرسه
؟ خیلی خوشحالم ، میتونیم خون خوشمزه بخوریم
- بنظرم باید سالی دوبار این ماجرا رو داشته باشیم
؟ موافقم ، ولی فعلا بیا بریم ، الان آفتاب میرسه به اینجا
- باشه بیا بریم
نظرتون درموردش چیه؟
خودم خیلی ازش خوشم اومد
+ ات
- جیمین
.............
+ از سال ها پیش خون آشام ها بین مردم زندگی میکنن و کمتر مردم رو قربانی میکنن و از خون حیوانات تغذیه میکنن ولی وقتی که ماه سرخ بشه خون آشام ها بیرون میان و از قربانی های خودشون رو که بیرون باشن رو شکار میکنن و.......
! ات رادیو رو قطع کن کر شدم، حداقل صداش رو کم کن
+ اه جای حساسش بود
بیا امسال بریم
! ما هر سال میریم ولی کسی بهمون نگاه هم نمیکنه
+ چون که شاید خونمون شیرین نیست
! برای خون آشام ها مهم نیست، این یه روز رو هر خون انسانی باشه میخورن
+ ما هر سال میریم جنگل ، بیا امسال بریم توی شهر
! آخه احمق چرا باید بیان توی شهر ؟
+نمیدونم ، اوفففف خب کجا رو بگردیم
! شاید اصلا توی شهر ما خون آشام نیست
+ من مطمئنم که روزانه از کنار حداقل دو تا خون آشام رد میشم
! نمیدونم ، واقعا چیزی به ذهنم نمیرسه
٫ ات ، کسی خونه است ؟ ات خونه ای ؟
+ بیا اینجا مامان
٫ عه سلام ،چه کار میکنین
دوباره برای اون مسخره بازیا نقشه میریزین؟
+ مامان بس کن، دوباره حوصله ندارم
٫ حالا هر چی ، میدونی که امسال نمیتونی بری جایی که دلت میخواد ؟
+چ....ی؟
٫ات.......
+ مامان این رویای منه، تنها امید هر سالم همین روزه ، چجوری میتونی ازم بگیریش ؟
! ببخشید دخالت میکنم، ولی کجا میخواین ببرینش ؟
٫ همین دیگه نمیزارین حرف بزنم، میریم خونه مامان بزرگت
+ چی ، واقعا بابا رو راضی کردی ؟
٫ اهوم ، هم مامانم رو میبینم هم میتونی بری جایی که دلت میخواد
+ چرا اینجوری خبر خوب رو میدی ؟
! خونه مامان بزرگت کجاست ؟
+ جنگل شمالی ، همون جایی که توی این همه سال خبرای قتل بی رحمانه از شبی که ماه توش سرخ بود میاد
! وای ، میشه منم بیام ؟
اونجا یه سرزمین ارواح هم داره
٫ آره حتما ، از مامانت اجازت رو گرفتم ، میدونستم دوست داری بیای (چه مامانای خوبی 😂🫠)
! ممنونم ازتون
.............
- بالاخره این روز داره میرسه
؟ خیلی خوشحالم ، میتونیم خون خوشمزه بخوریم
- بنظرم باید سالی دوبار این ماجرا رو داشته باشیم
؟ موافقم ، ولی فعلا بیا بریم ، الان آفتاب میرسه به اینجا
- باشه بیا بریم
نظرتون درموردش چیه؟
خودم خیلی ازش خوشم اومد
- ۸.۰k
- ۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط