از پس نبردی سخت بازمی گردم

از پس نبردی سخت بازمی گردم
با چشمانی خسته
که دنیا را دیده است
بی هیچ دگرگونی ،
اما خنده ات که رها می شود
و پرواز کنان در آسمان مرا می جوید
تمامی درهای زندگی را
به رویم می گشاید ..
دیدگاه ها (۱)

هرچه بیشتر می‌گریزمبه تو نزدیکتر می‌شومهر چه رو برمی‌گردانمت...

تاريخ تولدت مهم نيست، تاريخ تحولت مهمه. اهل کجا بودنت مهم ني...

و خاطرات ...نه مجالِ گریز می دهند نه رخصتِ خلوتی ، خاطرات رو...

برای داشتن یک زندگی زیبافرق نمی کنددر چه خانه ای زندگی می کن...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

پارت 3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط