بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخ قسمت دوم :
مواجهه با نعمات الهی : مواجهه افراد متفاوت، با سایر نعمات الهی نیز بسیار متفاوت و متضاد میباشد، چنان که عدهای از علم، ثروت، قدرت و شهوات گوناگون، به عنوان ابزاری برای رشد بهره میبرند و عدهای همین نعمات را برای ظلم به خود و دیگران به کارمی گیرند!
علل رویکردها ونتیجههای متضاد در چگونگی رویکردها و چرایی آنها، باید به دوعامل بسیار مهم و اساسی توجه نمود که یکی به کارگیری عقلی است که به نور علم میبیند ودیگری تمایلات، گرایشات و دوست داشتنیهایی که هدف قرار می گیرند.
1- عقل، ابزاری برای شناخت می باشد؛ چه عقل نظری باشد و چه عقل عملی؛ چه عقل معرفتی و شناختی باشد و چه عقل محاسبهگر و عقل معاش.
حال اگر عدهای،کلاً تفکر و تعقل را تعطیل کنند و با سطحینگری و ظاهرگرایی با هر حقیقت و واقعیتی مواجه شوند، چه اتفاقی می افتد؟!
خداوند متعال، در آیات متعددی، پس از اشاره به مواردی ازخلقت، ارسال پیامبران و آن چه در طبیعت رخ میدهد، میپرسد: أَفَلَا تَعْقِلُونَ - آیا نمیاندیشید - تعقل نمی کنید؟!
2- قلب برای فهم، ایمان به حقایق و رد کردن و کفر به باطل و در نتیجه خوش آمدن حبّ و بد آمدن بُغض میباشد.
بدیهی است که شناخت به تنهایی کافی نیست؛ ابلیس لعین نیز خدا و معاد را میشناخت و میشناسد و حتی باور دارد که عالَم هستی خالق و ربّی دارد و معاد نیز برپا میشود؛ اما به خاطرتکبرش، ایمان نیاورد و نخواست خود را در چارچوب ایمان به حق تعالی در امان نگهدارد!
از اینرو، پس از شناخت، باید ایمان آورده شود و این ایمان، سبب محبّت قلبی می گردد وحرکت انسان به سوی محبوبش دوست داشتنی هایش میباشد، نه به سوی معروفش شناختههایش.
حال اگر قلب کسی به خاطر کفر، شرک، نفاق، ظلم و ارتکاب به گناهان، بیمار شد، یا حتی پر از رسوبات شد و چنان مُهر شد که دیگر هیچ حقی به آن راه نیابد، چه میشود؟!
وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ - و اما آنها كه در دلهايشان بيماری است، پليدی بر پليديشان افزود و از دنيا رفتند در حالی كه كافر بودند.(سوره توبه آیه 125)(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت دوم :
مواجهه با نعمات الهی : مواجهه افراد متفاوت، با سایر نعمات الهی نیز بسیار متفاوت و متضاد میباشد، چنان که عدهای از علم، ثروت، قدرت و شهوات گوناگون، به عنوان ابزاری برای رشد بهره میبرند و عدهای همین نعمات را برای ظلم به خود و دیگران به کارمی گیرند!
علل رویکردها ونتیجههای متضاد در چگونگی رویکردها و چرایی آنها، باید به دوعامل بسیار مهم و اساسی توجه نمود که یکی به کارگیری عقلی است که به نور علم میبیند ودیگری تمایلات، گرایشات و دوست داشتنیهایی که هدف قرار می گیرند.
1- عقل، ابزاری برای شناخت می باشد؛ چه عقل نظری باشد و چه عقل عملی؛ چه عقل معرفتی و شناختی باشد و چه عقل محاسبهگر و عقل معاش.
حال اگر عدهای،کلاً تفکر و تعقل را تعطیل کنند و با سطحینگری و ظاهرگرایی با هر حقیقت و واقعیتی مواجه شوند، چه اتفاقی می افتد؟!
خداوند متعال، در آیات متعددی، پس از اشاره به مواردی ازخلقت، ارسال پیامبران و آن چه در طبیعت رخ میدهد، میپرسد: أَفَلَا تَعْقِلُونَ - آیا نمیاندیشید - تعقل نمی کنید؟!
2- قلب برای فهم، ایمان به حقایق و رد کردن و کفر به باطل و در نتیجه خوش آمدن حبّ و بد آمدن بُغض میباشد.
بدیهی است که شناخت به تنهایی کافی نیست؛ ابلیس لعین نیز خدا و معاد را میشناخت و میشناسد و حتی باور دارد که عالَم هستی خالق و ربّی دارد و معاد نیز برپا میشود؛ اما به خاطرتکبرش، ایمان نیاورد و نخواست خود را در چارچوب ایمان به حق تعالی در امان نگهدارد!
از اینرو، پس از شناخت، باید ایمان آورده شود و این ایمان، سبب محبّت قلبی می گردد وحرکت انسان به سوی محبوبش دوست داشتنی هایش میباشد، نه به سوی معروفش شناختههایش.
حال اگر قلب کسی به خاطر کفر، شرک، نفاق، ظلم و ارتکاب به گناهان، بیمار شد، یا حتی پر از رسوبات شد و چنان مُهر شد که دیگر هیچ حقی به آن راه نیابد، چه میشود؟!
وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ - و اما آنها كه در دلهايشان بيماری است، پليدی بر پليديشان افزود و از دنيا رفتند در حالی كه كافر بودند.(سوره توبه آیه 125)(ادامه دارد...)
- ۱.۷k
- ۰۷ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط