می خواهم مثل قدیمی ها
می خواهم مثلِ قدیمی ها
خوشبخت باشیم
یک خوشبختیِ ساده ی دوست داشتنی
یک ایوان و عصرهایِ جمعه
تکیه دادن به یک صندلی
و زیرِ لب زمزمه کردنِ یک شعر
شنیدنِ صدایِ بازیِ بچه ها
صدا کردن نام تو
جانم شنیدن از زبان تو ...
و هزاران حرفِ نگفته را
با یک نگاه با یک سکوت
گفتن
می خواهم تمامِ قانون هایِ
این زندگی هایِ امروزه را
دور بی اندازم از نو
قدیمی شوم
و به مادربزرگ از دنیا رفته ام در دل بگویم :
راست می گفتی جانِ دل
قدیم ترها تعهد
حرمت داشت
عشق عشق بود ... !
.
خوشبخت باشیم
یک خوشبختیِ ساده ی دوست داشتنی
یک ایوان و عصرهایِ جمعه
تکیه دادن به یک صندلی
و زیرِ لب زمزمه کردنِ یک شعر
شنیدنِ صدایِ بازیِ بچه ها
صدا کردن نام تو
جانم شنیدن از زبان تو ...
و هزاران حرفِ نگفته را
با یک نگاه با یک سکوت
گفتن
می خواهم تمامِ قانون هایِ
این زندگی هایِ امروزه را
دور بی اندازم از نو
قدیمی شوم
و به مادربزرگ از دنیا رفته ام در دل بگویم :
راست می گفتی جانِ دل
قدیم ترها تعهد
حرمت داشت
عشق عشق بود ... !
.
- ۱.۸k
- ۱۶ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط