جیمین فیک زندگی پارت ۹۱#
جیمین فیک زندگی پارت ۹۱#
...: ات فردا دوباره بیا باید ببینمت ...
صدای مرد بود. گوشی رو قطع کردم و همه تصوراتم از ات عوض شد . وقتی صدای اون مرد و شنیدم صدای شکستن قلبم هم شنیدم
جیمین: فکر نمیکردم حرف های توی ذهنم راست باشه اما انگار راست بود فهمیدم چه جور ادمی هستی
ویو ات
ات: جیمین اون ...
با سیلی که به دهنم خورد ساکت شدم . اون دستش رو روی من بلند کرده بود . حتی نزاشت حرفم رو بزنم . بی اختیار اشکام گونم رو خیس کرد
جیمین: از خونه من گمشو بیرون( با داد)
ات: جیمین....
جیمین: نمیخوام صدای یه هرزه رو تو خونم بشنوم . نمیخوام یه هرزه تو خونم باشه( داد)
هرزه ؟ من بی دلیل شدم هرزه . خیله خب اقای پارک خودت خواستی . سریع رفتم تو اتاق چمدون و گرفتم و وسایلم رو توش جیدم
ته جین: مامانی کجا میخوایی بری
ات: ته جین برو پیش بابات
ویو جیمین
نشسته بودم و سرم و با دستام گرفتم
ته جین: بابایی مامانی کجا میره . مامانی چرا ناراحت...
جیمین: اون هرزه مادر تو نیست( با داد)
ته جین: با..با چرا...داد میزنی( با گریه)
.
.
.
به نظرتون چی شده تا الان؟
...: ات فردا دوباره بیا باید ببینمت ...
صدای مرد بود. گوشی رو قطع کردم و همه تصوراتم از ات عوض شد . وقتی صدای اون مرد و شنیدم صدای شکستن قلبم هم شنیدم
جیمین: فکر نمیکردم حرف های توی ذهنم راست باشه اما انگار راست بود فهمیدم چه جور ادمی هستی
ویو ات
ات: جیمین اون ...
با سیلی که به دهنم خورد ساکت شدم . اون دستش رو روی من بلند کرده بود . حتی نزاشت حرفم رو بزنم . بی اختیار اشکام گونم رو خیس کرد
جیمین: از خونه من گمشو بیرون( با داد)
ات: جیمین....
جیمین: نمیخوام صدای یه هرزه رو تو خونم بشنوم . نمیخوام یه هرزه تو خونم باشه( داد)
هرزه ؟ من بی دلیل شدم هرزه . خیله خب اقای پارک خودت خواستی . سریع رفتم تو اتاق چمدون و گرفتم و وسایلم رو توش جیدم
ته جین: مامانی کجا میخوایی بری
ات: ته جین برو پیش بابات
ویو جیمین
نشسته بودم و سرم و با دستام گرفتم
ته جین: بابایی مامانی کجا میره . مامانی چرا ناراحت...
جیمین: اون هرزه مادر تو نیست( با داد)
ته جین: با..با چرا...داد میزنی( با گریه)
.
.
.
به نظرتون چی شده تا الان؟
- ۲۵.۲k
- ۰۴ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط