سر تا پایم را خلاصه کنند

سر تا پایم را خلاصه کنند

می شوم “مشتی خاک”

که ممکن بود “خشتی” باشد در دیوار یک خانه

یا “سنگی” در دامان یک کوه

یا قدری “سنگ ریزه” در انتهای یک اقیانوس

شاید “خاکی” از گلدان‌

یا حتی “غباری” بر پنجره
دیدگاه ها (۲)

آدم های کمی هستند که می دانند،تنهایی ِ یک نفر حرمت دارد.همین...

شاید برای یکبار هم که شده باید این حس را تجربه کنی اینکه برا...

ساعت 3 شب بودکه صدای تلفن پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط ...

پاییززنیستکه به خیانتحساسیت فصلی داردزنی که تمام دلش ریختهپا...

"همزن " و "آبمیوه گیری" ام را از هم جدا کردم .زن و شوهرند و ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

{سناریوی شماره ۸} || پارت سی‌و ششم ||نام سناریو: 《 قلبی از س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط