خب بچه ها میدونم خیلی زود دارم یه سناریو دیگه رو شروع میک
خب بچه ها میدونم خیلی زود دارم یه سناریو دیگه رو شروع میکنم آخه یکی هست خیلی از تموم شدن سناریو ی قبلی ناراحت شد ...
اسم شخصیت ها:
ا/ت: کیو
درونگرا،تنها، نزدیک به افسردگی
شخصیت عشقی: مایکی
زندگی کیو: سلام من کیو هستم ۲۵ سالمه و ترک تحصیل کردم پدر و مادرم داخل یه حادثه هواپیما مردن البته زنده یا مردشون برام فرقی نمیکنه چون اصلا دوسشون داشتم ، ولی یه برادر دارم که گم شده برای همین دارم دنبالش میگردم ولی تو همین راه که دارم دنبالش میگردم چند تا خفت گیر میبینیم البته برام مهم نیست وقتی کمربند مشکی بوکس رو دارم وقتی اون خفت گیر ها رو دادم پلیس چند نفر رو دیدم که دارن داخل کوچه نیشخند میزنند وقتی داشتم از اونجا رد میشدم ....
خب بچه ها شروع کنم؟
اسم شخصیت ها:
ا/ت: کیو
درونگرا،تنها، نزدیک به افسردگی
شخصیت عشقی: مایکی
زندگی کیو: سلام من کیو هستم ۲۵ سالمه و ترک تحصیل کردم پدر و مادرم داخل یه حادثه هواپیما مردن البته زنده یا مردشون برام فرقی نمیکنه چون اصلا دوسشون داشتم ، ولی یه برادر دارم که گم شده برای همین دارم دنبالش میگردم ولی تو همین راه که دارم دنبالش میگردم چند تا خفت گیر میبینیم البته برام مهم نیست وقتی کمربند مشکی بوکس رو دارم وقتی اون خفت گیر ها رو دادم پلیس چند نفر رو دیدم که دارن داخل کوچه نیشخند میزنند وقتی داشتم از اونجا رد میشدم ....
خب بچه ها شروع کنم؟
- ۲.۱k
- ۱۷ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط