باز کن پنجره را

باز کن پنجره را
من تو را خواهم برد
به سر رود خروشان حیات،
آب این رود به سر چشمه نمی گردد باز؛
بهتر آنست که غفلت نکنیم از آغاز .
باز کن پنجره را !
دیدگاه ها (۱)

من برای آنکه چیزی از خود به تو بفهمانم جز چشمهایم چیزی ندارم...

اے تــو اے ارام جــانمدر ڪـنار ڪیستـےاے همـه روح وروانــمنـ...

تنهاییِ آدم ها بزرگ است !خیلی بزرگ ... شاید هم به وسعت یک د...

فقط دشمن‌ها هستند که همیشه، حرفِ هم را بی هیچ کم و کاستی میف...

چندی ترانه می شوم و دم نمی زنمحرف از وجود عالم و آدم نمی زنم...

﷽‌#مولای‌من🍃آشفته ام، آقا، دوباره رو به راهم کنبیرون از این ...

پنجره ها را که باز کردمسرد بودتنم لرزیداز این کوچه ی لخت و ع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط