پشت روز روشنم شام سیاهی دیگر است

پشت روز روشنم، شام سیاهی دیگر است
آنچه آن را کوه خواندم، پرتگاهی دیگر است

شاید از اول نباید عاشق هم می شدیم
این درست اما جدایی اشتباهی دیگر است

در شب تلخ جدایی عشق را نفرین مکن
این قضاوت، انتقام از بی گناهی دیگر است

روزگاری دل سپردن ها دلیل عشق بود
اینک اما دل بریدن ها گواهی دیگر است

درد دل کردن برای چشم ظاهر بین خطاست
آنچه با آئینه خواهم گفت آهی دیگر است
.
#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۳)

اگر جای مروت نیست با دنیا مدارا کنبه جای دلخوری از تنگ ؛ بیر...

جان پس از عمری دویدن لحظه ای آسوده بودعقل سرپیچیده بود از آن...

چیزهای جدید را تجربه کن، حتی اگر ابله بنظر آیی و مردم سر تکا...

مشتاق رفتنم...که ز ماندن , دلم شکست !!! افسوس... سد خاطره ها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط