اگر جای مروت نیست با دنیا مدارا کن

اگر جای مروت نیست با دنیا مدارا کن
به جای دلخوری از تنگ ؛ بیرون را تماشا کن

دل از اعماق دریای صدف‌های تهی بردار
همین‌جا در کویر خویش ؛ مروارید پیدا کن

چه شوری بهتر از برخورد برق چشم‌ها باهم
نگاهش را تماشا کن، اگر فهمید حاشا کن

من از مرگی سخن گفتم که پیش از مرگ می‌آید
به «آه عشق» کاری برتر از اعجاز عیسا کن

خطر کن! زندگی بی او چه فرقی می‌کند با مرگ
به اسم صبر، کم با زندگی امروز و فردا کن
دیدگاه ها (۱)

جان پس از عمری دویدن لحظه ای آسوده بودعقل سرپیچیده بود از آن...

پاییز هم گذشت و زمستان فرا رسیداز ما گذشته است تو هم بگذر ای...

پشت روز روشنم، شام سیاهی دیگر استآنچه آن را کوه خواندم، پرتگ...

چیزهای جدید را تجربه کن، حتی اگر ابله بنظر آیی و مردم سر تکا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط