وقتی به عنوان عضو هشتم دارین تو باشگاه ران ظبط میکنین و ت
وقتی به عنوان عضو هشتم دارین تو باشگاه ران ظبط میکنین و تو تا حالا عضله هات رو نشون نداده بود تو ران قرار بود وزنه بردارن هیچ کدومشون نتونستن و تو بلوزتو در آوردی و وزنه رو برداشتی و چند دقیقه بالا سرت نگه داشتی و اونا سیکس پکاتو و عضله هات رو میبینن و مجری هیزه:
#تکپارتی
ویو ا/ت
امروز قرار بود با اعضا ران ظبط کین و باید وزنه بلند میکردی
با خودم فک کردم که کوک خیلی قویه منتظر موندم نوبت اون بشه تا ببینم چجوری وزنه بلند میکنه خیلی اشتیاق داشتم
رفتم داخل کمپانی به اعضا سلام کردیم و نشستیم و ران ظبط شد...بازی اول فقط حدسی بود و بازی دوم باید وزنه بلند میکردیم تا به بازی دوم رسیدیم هیچ کس نتونست وزنه رو بلند کنه نوبت کوک رسید اون هم نتونست🫤
نوبت من شد... خوب وقتی هفت تا مرد نتونستن بلدنش کنن حتما منم نمیتونم دیگه ولی خوب من ورزشکار بودم
لباسمو در آوردم و همه از دیدن سیکس پکام تعجب کردن
جیهوپ: عررررر ا/ت تو پک داشتی و ما نمیدونستیم؟🌝
نامجون: هیس شو ضایع نکننن
جیهوپ:🤓
کوک: نامجون...
نامجون: بله؟
کوک: مجری خیلی داره با هیزی نگاه میکنه...بخدا الان پا میشم جرش میدم...
نامجون: آروم باش الان ا/ت لباسشو میپوشه...
کوک: تچ... ( مکاملاتشون آروم بود)
مجری: خوب ا/ت وزنه رو بلند کن. (علامت ا/ت+)
+ چشمم
وزنه رو بلند کردم... واهایییی میشه گفت هم سنگین بود هم سبک... ولی راحت بلندش کردم و چند دقیقه بالا سرم نگه داشتم...بدنم زیادی معلوم بود چون لباسمو در آورده بودم
و نگاهی سنگین و هیز مجری رو روی خودم حس کردم و تا ثانیه ای نگذشت که صدای داد بلندی از کوک رو شنیدم...
وزنه رو انداختم و به اعضا نگاه کردم و همه داشتن با اعصبانیت نگاه میکردن... کوک خیلی کنترلش رو از دست داد و رفت لباس مجری رو گرفت و کشید و گردنش رو فشار داد.. تهیونگ هم رفت و مجری رو تا تونست زد
جین و نامجون هم رفتن تا جلوی کوک و ته رو بگیرن و کلا یه دعوای خیلی بدی درست شد...
سریع ران رو قطع کردن و اون ران رو پخش نکردن...
من از کوک و ته خواهش کردم که بیخیال شن..
چند دقیقه بعد اعضا اونارو جدا کردن...
ولی کوک بیخیال نشد..
کوک: اگه اون پک داره تو باید هیزی کنی؟ ( به مجری)
مجری: ...( چیزی نگفت)
شوگا: عوضی... بهتره اخراج بشی
ا/ت: بسه تمومش کنید
کوک: هوف...
ویو ا/ت
بعد از اون مجری اخراج شد و دیگه هم از این ران هایی
که باید لباس در بیاریم و اینا اجرا نکردیم...
و با خوبی با اعضا زندگی کردیم
بحله🌝
پایان
#تکپارتی
ویو ا/ت
امروز قرار بود با اعضا ران ظبط کین و باید وزنه بلند میکردی
با خودم فک کردم که کوک خیلی قویه منتظر موندم نوبت اون بشه تا ببینم چجوری وزنه بلند میکنه خیلی اشتیاق داشتم
رفتم داخل کمپانی به اعضا سلام کردیم و نشستیم و ران ظبط شد...بازی اول فقط حدسی بود و بازی دوم باید وزنه بلند میکردیم تا به بازی دوم رسیدیم هیچ کس نتونست وزنه رو بلند کنه نوبت کوک رسید اون هم نتونست🫤
نوبت من شد... خوب وقتی هفت تا مرد نتونستن بلدنش کنن حتما منم نمیتونم دیگه ولی خوب من ورزشکار بودم
لباسمو در آوردم و همه از دیدن سیکس پکام تعجب کردن
جیهوپ: عررررر ا/ت تو پک داشتی و ما نمیدونستیم؟🌝
نامجون: هیس شو ضایع نکننن
جیهوپ:🤓
کوک: نامجون...
نامجون: بله؟
کوک: مجری خیلی داره با هیزی نگاه میکنه...بخدا الان پا میشم جرش میدم...
نامجون: آروم باش الان ا/ت لباسشو میپوشه...
کوک: تچ... ( مکاملاتشون آروم بود)
مجری: خوب ا/ت وزنه رو بلند کن. (علامت ا/ت+)
+ چشمم
وزنه رو بلند کردم... واهایییی میشه گفت هم سنگین بود هم سبک... ولی راحت بلندش کردم و چند دقیقه بالا سرم نگه داشتم...بدنم زیادی معلوم بود چون لباسمو در آورده بودم
و نگاهی سنگین و هیز مجری رو روی خودم حس کردم و تا ثانیه ای نگذشت که صدای داد بلندی از کوک رو شنیدم...
وزنه رو انداختم و به اعضا نگاه کردم و همه داشتن با اعصبانیت نگاه میکردن... کوک خیلی کنترلش رو از دست داد و رفت لباس مجری رو گرفت و کشید و گردنش رو فشار داد.. تهیونگ هم رفت و مجری رو تا تونست زد
جین و نامجون هم رفتن تا جلوی کوک و ته رو بگیرن و کلا یه دعوای خیلی بدی درست شد...
سریع ران رو قطع کردن و اون ران رو پخش نکردن...
من از کوک و ته خواهش کردم که بیخیال شن..
چند دقیقه بعد اعضا اونارو جدا کردن...
ولی کوک بیخیال نشد..
کوک: اگه اون پک داره تو باید هیزی کنی؟ ( به مجری)
مجری: ...( چیزی نگفت)
شوگا: عوضی... بهتره اخراج بشی
ا/ت: بسه تمومش کنید
کوک: هوف...
ویو ا/ت
بعد از اون مجری اخراج شد و دیگه هم از این ران هایی
که باید لباس در بیاریم و اینا اجرا نکردیم...
و با خوبی با اعضا زندگی کردیم
بحله🌝
پایان
۲.۵k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.