پارت(۴)
پارت(۴)
خدمتکار وارد اتاق شد و گفت
(علامت خدمتکار ×)
×خانم بفرمایید سوپ
+مم..نون
×من دیگه میرم با اجازه
رفت کل بدنم درد میکرد همجام کبود شده بود باورم نمیشد اون کسی که یک روز از دوستام بود الان منو تا این حد زده بود تو همین فکرا بودم که خوابم برد
................
ساعت ۹ شب
بیدار شدم دیدم ساعت ۹ پا شدم رفتم حموم اومدم بیرون نشستم رو تخت داشتم موهامو خشک میکردم که حس کردم یکی درو باز کرد سریع پا شدم رفتم تو کمد (خدایا چرا من چرت و پرت دارم مینویسم!!!!؟)
_ا/تتتتتتتتتتت فکر فرار زده به سرش میدونم پیداش کنم باهاش چیکار کنم
خیلی ترسیده بودم نفس نفس میزدم ولی جلوی دهنمو گرفته بودم که صدامو نشونه وقتی از اتاق رفت بیرون اومدم از تو کمد بیرون لباسامو پوشیدم موهامو خشک کردم یک میکاپ لایت کردم و رفتم پایین نشستم روی صندلی و شروع کردم به خوردن غذا بعد از غذا رفتم بالا تو اتاقم افتادم تو گوشیم دیدم ساعت شده ۲شب میخواستم بخوابم که در اتاق با ضرب باز شد دیدم تهیونگه
_کجا بودیییی(با داد)
+هم..همینجا
_چرت نگو چند ساعت پیش اومدم تو اتاقت نبودی
+بخدا از صبح همینجام
_اوکی برو لباس بیرونی بپوش باید بریم یه جایی
+کجا؟
_فقط کاری که گفتمو انجام بده
+چشم
لباس های خیییلی بازی پوشیدم روشم برای اینکه معلوم نشه یک کت پشمی بلند پوشیدم اومدم پایین رفتیم تو ماشین
بعد از ۱ ساعت رسیدیم
+چیییی باورم نمیشه
اینجا همونجا بود همونجایی که.........
خب این از پارت ۴ امیدوارم خوشتون اومده باشه
شرایط:
لایک:۱۰
کامنت:۱۰
عاشقتونم بای
خدمتکار وارد اتاق شد و گفت
(علامت خدمتکار ×)
×خانم بفرمایید سوپ
+مم..نون
×من دیگه میرم با اجازه
رفت کل بدنم درد میکرد همجام کبود شده بود باورم نمیشد اون کسی که یک روز از دوستام بود الان منو تا این حد زده بود تو همین فکرا بودم که خوابم برد
................
ساعت ۹ شب
بیدار شدم دیدم ساعت ۹ پا شدم رفتم حموم اومدم بیرون نشستم رو تخت داشتم موهامو خشک میکردم که حس کردم یکی درو باز کرد سریع پا شدم رفتم تو کمد (خدایا چرا من چرت و پرت دارم مینویسم!!!!؟)
_ا/تتتتتتتتتتت فکر فرار زده به سرش میدونم پیداش کنم باهاش چیکار کنم
خیلی ترسیده بودم نفس نفس میزدم ولی جلوی دهنمو گرفته بودم که صدامو نشونه وقتی از اتاق رفت بیرون اومدم از تو کمد بیرون لباسامو پوشیدم موهامو خشک کردم یک میکاپ لایت کردم و رفتم پایین نشستم روی صندلی و شروع کردم به خوردن غذا بعد از غذا رفتم بالا تو اتاقم افتادم تو گوشیم دیدم ساعت شده ۲شب میخواستم بخوابم که در اتاق با ضرب باز شد دیدم تهیونگه
_کجا بودیییی(با داد)
+هم..همینجا
_چرت نگو چند ساعت پیش اومدم تو اتاقت نبودی
+بخدا از صبح همینجام
_اوکی برو لباس بیرونی بپوش باید بریم یه جایی
+کجا؟
_فقط کاری که گفتمو انجام بده
+چشم
لباس های خیییلی بازی پوشیدم روشم برای اینکه معلوم نشه یک کت پشمی بلند پوشیدم اومدم پایین رفتیم تو ماشین
بعد از ۱ ساعت رسیدیم
+چیییی باورم نمیشه
اینجا همونجا بود همونجایی که.........
خب این از پارت ۴ امیدوارم خوشتون اومده باشه
شرایط:
لایک:۱۰
کامنت:۱۰
عاشقتونم بای
۱۲.۶k
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.