ازدواج زوریp16

لونا:ات ازش طلاق بگیر
ات: چیی
لونا:اون یه خیانت کاره نکنه هنوزم دوستش داری؟
ات:شاید کار لونا باشه
لونا:برو بابا کار خودشه
ات:واقعا
لونا: اره بابا
ات:نه اون نمیتونه همچین کاری رو کنه
لونا: حالا دیدیم که میکنه

پرش زمانی به یک هفته بعد و اینکه ات پیش لونا زندگی میکنه و یونا و مامانش هم کوک رو مجبور کردن که از ات طلاق بگیره و به زور کوک درخواست طلاق داد
ات ویو:امروز میرم دم در خونه کوک و سوار ماشین شدم تا رسیدم در زدم و خدمتکارا درو باز کردن و گفتم میخوام کوک رو ببینم منو بردن اتاقی که کوک بود
ات:تق تق
کوک:بیا تو
ات رفت تو ولی کوک روش اونور بود کوک انتظار داشت دوباره یونا باشه
کوک:یونا چرا نمیای؟
ات:اهم روشژرل
کوک:یونا (برگشت)
کوک:ا..ا..نت
ات: ناراحت شدی اومدم؟
کوک:نه بیا بشین
ات :نمیشینم یهو فرشتت میاد ناراحت میشه
کوک:بشین
ات نشست
کوک:اونجا نه
ات:پس کجا
کوک اشاره کرد به پاش
ات هم رفت جلو و محکم زد تو گوش کوک(دست بشکنه ات بد بد بد)
کوک:چته وحشی
ات : چطوری بعد از این همه اتفاق روت میشه اینجوری بگی ها؟ این همه بهم ضربه زدی
(آها بچه ها راستی ات یه دوست پسر داره به نام سوهو )
کوک:من بهت ضربه زدم؟
ات: من میرم و از همون اولم نباید. پیش تو میومدم
ات:الو نفسم
سوهو:جونم عشقم
ات: بیا دنبالم
سوهو:....