جین:ا.ت اون چیه؟
جین:ا.ت اون چیه؟
ا.ت:اون؟هیچی هیچی نیست فقط یه یه یه ضبطه
جین:یه ضبط؟!
ا.ت:اوهوم فقط یه ضبطه
جین:اندازش بزرگ تر از یه ضبطه
ا.ت:اوهوم قدیمیه
یه خمیازه الکی کشیدم
ا.ت:اخ چقد خوابم میاد
جین:شب بخیر
رفت بیرون
هوفف راحت شدم
خوب شد نفهمید
چشامو بستم
صبح با تکون خوردنم تو تخت اروم اروم چشان باز شد
از تخت پایین شدم
رفتم بیرون
جین سر میز نشسته بود
لنگون لنگون از پله ها داشتم میومدم پایین
ا.ت:صبح بخیر
تا منو دید از جاش بلند شدو اومد تا کمکم کنه
ا.ت:راحت باش میتونم
جین:اخه یه خبر میدادی میخواستی بلند شی
کمکم کرد رو صندلی بشینم
جین:صبحانه میخوری؟
ا.ت:نه صورتمو نشستم هنوز
زور زدم بلند شدم تا برم صورتمو بشورم
جین: میخوای کمکت کنم؟
ا.ت:نه ممنون میتونم راه برم درد نمیکنه*لبخند
لنگون رفتم صورتمو شستمو برگشتم نشستم
جین:الان که درد نمیکنه؟
ا.ت: نه خوبه
داشتم به کاراش نگاه میکردم
داشت برام لغمه میگرفت؟
جین:بیا بگو عا
ا.ت:داری چیکار میکنی؟
جین:نمیبنی برات لغمه گرفتم
کشش ندادمو
سری کردم تو دهنم
ات: خوشمزست
جین:جدا؟
ا.ت:اوهوم
ات:چیزه جین
جین:بله..؟
ا.ت:از بحث منحرف نشیم
ا.ت: خب جین برنامه امروزت چیه؟
اینو پرسیدم تا طبق برنامه جین برنامه ریزی کنم تا بتونم کارمو شروع کنم
جین:چطور؟
ا.ت:همینجوری تو الان دوست پسره منی میخواستم بدونم کی میایی خونه چیکار میکنی
جین:امروز میرم شرکت چون ساعت 7 با یونجون قرارداد و یه چند تا کار جزئی هست که باید انجام بدم
جین:در کل بگم ساعت ۸ با تموم شدن قرارداد خونه ام
ات:اها خوبه *لبخند
جین:چیزی لازم داری؟
ا.ت:نه فقط مکسو
جین:مکس؟
ا.ت:اره میخوام اگه چیزی لازم داشتم کنارم باشه
جین:البته
ا.ت:ممنون
پرش زمانی*
جیم داشت میرفت
بی ارده بغلش کردمو یه بوسه کوچیک رو گونش گذاشتم
جین:دلم برات تنگ میشه
ا.ت:منم
ا.ت:خدافظ وقتی رسیدی شرکت زنگ بزن
دستشو برام تکون داد
جین: باشه
رفت
خب حالا چیکار کنیم
وقتشه کارمونو شروع کنیم
یه چند مین صبر کردم تا مکس جینو برسونه بیاد ولی خیلی دیر کرد
زنگ زدم بهش
(ا.ت:الو کجایی مکس؟
مکس:قربان رسیدید
ا.ت:چی؟
چند ثانیه گذشت
مکس:رئیسو رسوندم دارم برمیگردم
ا.ت:خوبه)
با
ا.ت:اون؟هیچی هیچی نیست فقط یه یه یه ضبطه
جین:یه ضبط؟!
ا.ت:اوهوم فقط یه ضبطه
جین:اندازش بزرگ تر از یه ضبطه
ا.ت:اوهوم قدیمیه
یه خمیازه الکی کشیدم
ا.ت:اخ چقد خوابم میاد
جین:شب بخیر
رفت بیرون
هوفف راحت شدم
خوب شد نفهمید
چشامو بستم
صبح با تکون خوردنم تو تخت اروم اروم چشان باز شد
از تخت پایین شدم
رفتم بیرون
جین سر میز نشسته بود
لنگون لنگون از پله ها داشتم میومدم پایین
ا.ت:صبح بخیر
تا منو دید از جاش بلند شدو اومد تا کمکم کنه
ا.ت:راحت باش میتونم
جین:اخه یه خبر میدادی میخواستی بلند شی
کمکم کرد رو صندلی بشینم
جین:صبحانه میخوری؟
ا.ت:نه صورتمو نشستم هنوز
زور زدم بلند شدم تا برم صورتمو بشورم
جین: میخوای کمکت کنم؟
ا.ت:نه ممنون میتونم راه برم درد نمیکنه*لبخند
لنگون رفتم صورتمو شستمو برگشتم نشستم
جین:الان که درد نمیکنه؟
ا.ت: نه خوبه
داشتم به کاراش نگاه میکردم
داشت برام لغمه میگرفت؟
جین:بیا بگو عا
ا.ت:داری چیکار میکنی؟
جین:نمیبنی برات لغمه گرفتم
کشش ندادمو
سری کردم تو دهنم
ات: خوشمزست
جین:جدا؟
ا.ت:اوهوم
ات:چیزه جین
جین:بله..؟
ا.ت:از بحث منحرف نشیم
ا.ت: خب جین برنامه امروزت چیه؟
اینو پرسیدم تا طبق برنامه جین برنامه ریزی کنم تا بتونم کارمو شروع کنم
جین:چطور؟
ا.ت:همینجوری تو الان دوست پسره منی میخواستم بدونم کی میایی خونه چیکار میکنی
جین:امروز میرم شرکت چون ساعت 7 با یونجون قرارداد و یه چند تا کار جزئی هست که باید انجام بدم
جین:در کل بگم ساعت ۸ با تموم شدن قرارداد خونه ام
ات:اها خوبه *لبخند
جین:چیزی لازم داری؟
ا.ت:نه فقط مکسو
جین:مکس؟
ا.ت:اره میخوام اگه چیزی لازم داشتم کنارم باشه
جین:البته
ا.ت:ممنون
پرش زمانی*
جیم داشت میرفت
بی ارده بغلش کردمو یه بوسه کوچیک رو گونش گذاشتم
جین:دلم برات تنگ میشه
ا.ت:منم
ا.ت:خدافظ وقتی رسیدی شرکت زنگ بزن
دستشو برام تکون داد
جین: باشه
رفت
خب حالا چیکار کنیم
وقتشه کارمونو شروع کنیم
یه چند مین صبر کردم تا مکس جینو برسونه بیاد ولی خیلی دیر کرد
زنگ زدم بهش
(ا.ت:الو کجایی مکس؟
مکس:قربان رسیدید
ا.ت:چی؟
چند ثانیه گذشت
مکس:رئیسو رسوندم دارم برمیگردم
ا.ت:خوبه)
با
۶.۰k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.