کمک بونگی از پله ها رفتم بالا
کمک بونگی از پله ها رفتم بالا
ات:مرسی*لبخند
بونگی:خواهش میکنم
داشت میرفت که گفتم
ا.ت:چیزی خوردی؟
بونگی:اره
از قیافش مشخص بود که داره دروغ میگه پس خانم لی هم هنوز چیزی نخورده
ات:میشه برام همین الان چهارتا نودل اماده کنی؟
بونگی:بله
رفت
رفتم داخل اتاقم
پارچه رو از روی کامپیوتر برداشتم و روشنش کردم
بعد چند مین صدای در اومد
ا.ت:بیا تو
در زاز شدو مکس وارد اتاق شد
ا.ت:بلاخره اومدی
مکس:اره
ا.ت:خب بیا بشین
رو صندلی کناریم نشست
دستای جادپییمو به کار انداختم
اولین هدف بابای جی هوپ بود سردسته تمام بلاها
شروع کردم از هر طریقی تمام شماره هاشونو هک کردم با تمام سایتاو...
هیوی دستگیرم نشد تمام پیاما تماسا رو دنبال کردم اما به چیزی ختم نشد خیلی زرنگ بودن میدونستن هک میشن و از طریق پیاما و تماسا باهم در ارتباط نبودن
ات:خب بریم سراغ هدف دوم جونکوک
مطمعنم این یکاری میکنه
اول یکی از شماره هاشو هک کردم که چشمم خورد به یه اسم اشنا
ا.ت:یونجون؟
مکس:یونجون؟
ا.ت:اون. اون یه جاسوسه
پیاما رو چک کردم
(جونکوک:امروز با جین قرارداد داری؟
یونجون:اره
جین:دوربینو یه جای خوب جاساز کن
یونجون:خیالت راحت
یونجون:افرادتو واسه شنبه اماده کن)
ات:شنبه؟شنبه چه خبره
مکس:شنبه رئیس هیچ برنامه مهمی نداره
ا.ت:باید به جین خبر بدیم
ات:مکس برو ماشینو اماده کن
مکس:ولی پات...
ا.ت:مهم نیست
مکس بدون معطلی رفت تا ماشینو اماده کنه
لباسمو پوشیدم
با عجله و مثله همیشه با لنگ زدن رفتم سمت در
مکس کمکم کرد تا تو ماشین بشینم
راه افتادیم سمت شرکت
ا.ت:امروز با یونجون قرارداد داره ولی نمیدونه داره گولش میزنه
مکس:اون قرارداد باید فعلا لغو شه
ا.ت:سریعتر
پاشو رو گاز فشار داد
رسیدیم به شرگت
از اماشین پیاده شدم وارد شدم
به سمت دفتر جین راه افتادم بدون مقدمه وارد شدم که شگفت زده شد
جین:ا.ت؟ اینجا چیکار میکنی
ا.ت:جین هرچی زود تر قراردادتو با یونجون عقب بنداز
جین:چرا؟
ا.ت:اون یه جاسوسه از طرف جونکوک
جین:چی؟
جین:شوخیت گرفته؟
ا.ت:نه من شوخی نمیکنم
جین:یع.یعنی چی؟
ا.ت:من شماره جنکوک هک کردم تو پیاماشون داشتن چت نیکردن اون قرارداد یه بهونست تا بتونه یه دوربین اینجا مخفی کنه و شنبه میخوان یکاری...
(پارت های آخر نزدیکه🤣✨)
ات:مرسی*لبخند
بونگی:خواهش میکنم
داشت میرفت که گفتم
ا.ت:چیزی خوردی؟
بونگی:اره
از قیافش مشخص بود که داره دروغ میگه پس خانم لی هم هنوز چیزی نخورده
ات:میشه برام همین الان چهارتا نودل اماده کنی؟
بونگی:بله
رفت
رفتم داخل اتاقم
پارچه رو از روی کامپیوتر برداشتم و روشنش کردم
بعد چند مین صدای در اومد
ا.ت:بیا تو
در زاز شدو مکس وارد اتاق شد
ا.ت:بلاخره اومدی
مکس:اره
ا.ت:خب بیا بشین
رو صندلی کناریم نشست
دستای جادپییمو به کار انداختم
اولین هدف بابای جی هوپ بود سردسته تمام بلاها
شروع کردم از هر طریقی تمام شماره هاشونو هک کردم با تمام سایتاو...
هیوی دستگیرم نشد تمام پیاما تماسا رو دنبال کردم اما به چیزی ختم نشد خیلی زرنگ بودن میدونستن هک میشن و از طریق پیاما و تماسا باهم در ارتباط نبودن
ات:خب بریم سراغ هدف دوم جونکوک
مطمعنم این یکاری میکنه
اول یکی از شماره هاشو هک کردم که چشمم خورد به یه اسم اشنا
ا.ت:یونجون؟
مکس:یونجون؟
ا.ت:اون. اون یه جاسوسه
پیاما رو چک کردم
(جونکوک:امروز با جین قرارداد داری؟
یونجون:اره
جین:دوربینو یه جای خوب جاساز کن
یونجون:خیالت راحت
یونجون:افرادتو واسه شنبه اماده کن)
ات:شنبه؟شنبه چه خبره
مکس:شنبه رئیس هیچ برنامه مهمی نداره
ا.ت:باید به جین خبر بدیم
ات:مکس برو ماشینو اماده کن
مکس:ولی پات...
ا.ت:مهم نیست
مکس بدون معطلی رفت تا ماشینو اماده کنه
لباسمو پوشیدم
با عجله و مثله همیشه با لنگ زدن رفتم سمت در
مکس کمکم کرد تا تو ماشین بشینم
راه افتادیم سمت شرکت
ا.ت:امروز با یونجون قرارداد داره ولی نمیدونه داره گولش میزنه
مکس:اون قرارداد باید فعلا لغو شه
ا.ت:سریعتر
پاشو رو گاز فشار داد
رسیدیم به شرگت
از اماشین پیاده شدم وارد شدم
به سمت دفتر جین راه افتادم بدون مقدمه وارد شدم که شگفت زده شد
جین:ا.ت؟ اینجا چیکار میکنی
ا.ت:جین هرچی زود تر قراردادتو با یونجون عقب بنداز
جین:چرا؟
ا.ت:اون یه جاسوسه از طرف جونکوک
جین:چی؟
جین:شوخیت گرفته؟
ا.ت:نه من شوخی نمیکنم
جین:یع.یعنی چی؟
ا.ت:من شماره جنکوک هک کردم تو پیاماشون داشتن چت نیکردن اون قرارداد یه بهونست تا بتونه یه دوربین اینجا مخفی کنه و شنبه میخوان یکاری...
(پارت های آخر نزدیکه🤣✨)
۵.۵k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.