ا.ت میره دستشویی
ا.ت میره دستشویی
ا.ت:وای نه نه نه چرا چرا اینجا اووووف
گندش بزنم
رفتم بیرون دیدم جونگکوک نیست و فقط تهیونگ
ا.ت:جونگکوک کجاست
تهیونگ:رفته با تلفن حرف بزنه
ا.ت:اهان
تهیونگ:چرا رنگت پریده خوبی مشکلی داری
ا.ت:نه چیزی نیس
تهیونگ:دورغ نگو بهم بگون
ا.ت :میشه تو گوشت بگم
تهیونگ گوشش رو نزدیک میکنه
ا.ت:من پ.ر.ی.و.د.م.(بچه ها اینا حرف های رو بهم دیگه بچسنین می فهمین)
تهیونگ:ن.و.ا.رداری ؟
ا.ت:نه مشکلم همین
تهیونگ:می خوای برات بخرم
ا.ت:اره...خودم پولش رو میدم
تهیونگ:پول نمی خوا به حساب اون حرفی که بهت زدم
ا.ت:باشه
تهیونگ میره و ۵ دقیقا بعد برمیگرده
و میده به ا.ت
ا.ت:ممنون به کسی نگو باشه
تهیونگ:باشه
ا.ت میره دستشویی
(چند مین بعد )
تهیونگ و جونگکوک خواستن برن
جونگکوک:تهیونگ تو برو ماشین رو روشن کن منم میام
تهیونگ:باشه
کوک میره پیش ا.ت
کوک:ا.ت تو کی کارت تموم میشه
ا.ت:الان تموم شد
کوک:اگه می خوای ما برسونمیت
ا.ت:نه می خوام برم خرید
کوک:باشه....یه چیز بگم
ا.ت:اره بگو خجالت نکش
کوک:میشه...شمارت رو بدی
ا.ت:اره چرا ندم یه دقیقه وایسا
رویه برگه نوشت داد دست کوک
ا.ت:بیا
کوک:ممنون
رفتم سوار ماشین شدم
تهیونگ:چرا انقدر دیر کردی
کوک:چون شماره ا.ت رو گرفتم
تهیونگ:به منم بده
کوک شوخی ش گرفته بود
کوک:نمیدم اگه میتونی ازم بگیر😛
تهیونگ:بدع رو اعصابم راه نرو
کوک:نمیدم😁
تهیونگ:پس پیاده برو
کوک:می خوای بخاطر یه شماره من پیاده برم بیا داداشم غم نخور واست خوب نیست 😀
تهیونگ:انقد فک نزن شماره رو بده
کوک برگ رو داددست تهیونگ و تهیونگ ازش عکس گرفت
کوک رو رسوندم خودمم رفتم خونه
(ویو ا.ت)
کارم تموم شد رفتم خرید یه لباس خیلی قشنگ که چشمم رو گرفته بود رو هم خریدم با خوراکی و لوازم آرایش
رفتم خونه نودل درست کردم و مسواک زدم خوابیدم
(فردا صبح)
بیدار شدم لباس مدرسه رو پوشیدم تو ایینه داشتم نگاه میکردم می خواستم موهام رو ببندم که یاد حرف کوک افتادم موها رو باز گذاشتم به برق لبی که دیروز خریده چشمم افتاد یکم زدم خیلی خوشگل شده بودن با اینکه فقط یه ذره بخودم رسیدم
رفتم مدرسه همه پسرا رو بهم نگاه میکردن و
بعصی از دخترا هم با حرص نگاه می کردن
که دیدم جونگکوک ماشین بنزش رو پارک کرد
امد پیشم
جونگکوک:دیروز رفتی لوازم آرایش خریدی خوشگل کردی
ا.ت:خوشگل بودم من فقط یه ذره به خودم رسیدم
جونگکوک:اره میدونم ولی از من جذاب تر نیستی
ا.ت:اعتماد به نفس تو اعتماد به نفس نیست که اعتماد به سقف الان سقف مدرسه ترک می خوره😂
کوک:هرهر رو اب بخند
ا.ت میره بازو ا.ت رو میگره
ا.ت:باشه بیا بریم عشقم حرف دیشب رو یادت
کوک:بابا من یبار اشتباهی گفتم حالا تو هم ول نکن ول کو دیگه بیا بریم
ا.ت:باشه بریم
رفیتم داخل کلاس
هیونجین داشت بد بد نگاه میکرد
ا.ت:هی کوک بیبن هونجین چه بد نگاه میکنه بیا یکاری کنم از حسودی بمیره
کوک:باشه
ا.ت:میگم کوک دیشب شب خوبی بودنه (جوری گفت که هیونجین هم بشنوه)
کوک:اره خیلی بار خوبی بود
کوک صندلی ا.ت عقب میکشه تا بشینه
کوک هم کنار ا.ت میشنه
ا.ت:دیدی داشت چطوری نگاه میکرد ک.و.ن.ت بسوزه
کوک:بی ادب نباش
ا.ت:نبابا توفو.ش نمیدی
کوک:من پسر پاکیم
ا.ت:اگه تو پسر پاکی هستی تو بار چیکار میکردی
کوک:خوب چیزه....
معلم:کتاب هاتون رو باز کنین
تهیونگ کجاست می خ استم بابت دیشب ازش تشکر کنم که یهو تهیونگ امد
تهیونگ:ببخشید استاد
معلم:عب نداره بیا تو
تهیونگ امد تو
چه جالب اگه این الان من بودم ......
خو بچه پولداره دیگه ولی چقدر حلال
زاده س تا اسم ش رو گفتم پیداش شد
(مواد کشیدی خمار شدی )😂😁
شرط
لایک۲۶
کامنت۴۰
ا.ت:وای نه نه نه چرا چرا اینجا اووووف
گندش بزنم
رفتم بیرون دیدم جونگکوک نیست و فقط تهیونگ
ا.ت:جونگکوک کجاست
تهیونگ:رفته با تلفن حرف بزنه
ا.ت:اهان
تهیونگ:چرا رنگت پریده خوبی مشکلی داری
ا.ت:نه چیزی نیس
تهیونگ:دورغ نگو بهم بگون
ا.ت :میشه تو گوشت بگم
تهیونگ گوشش رو نزدیک میکنه
ا.ت:من پ.ر.ی.و.د.م.(بچه ها اینا حرف های رو بهم دیگه بچسنین می فهمین)
تهیونگ:ن.و.ا.رداری ؟
ا.ت:نه مشکلم همین
تهیونگ:می خوای برات بخرم
ا.ت:اره...خودم پولش رو میدم
تهیونگ:پول نمی خوا به حساب اون حرفی که بهت زدم
ا.ت:باشه
تهیونگ میره و ۵ دقیقا بعد برمیگرده
و میده به ا.ت
ا.ت:ممنون به کسی نگو باشه
تهیونگ:باشه
ا.ت میره دستشویی
(چند مین بعد )
تهیونگ و جونگکوک خواستن برن
جونگکوک:تهیونگ تو برو ماشین رو روشن کن منم میام
تهیونگ:باشه
کوک میره پیش ا.ت
کوک:ا.ت تو کی کارت تموم میشه
ا.ت:الان تموم شد
کوک:اگه می خوای ما برسونمیت
ا.ت:نه می خوام برم خرید
کوک:باشه....یه چیز بگم
ا.ت:اره بگو خجالت نکش
کوک:میشه...شمارت رو بدی
ا.ت:اره چرا ندم یه دقیقه وایسا
رویه برگه نوشت داد دست کوک
ا.ت:بیا
کوک:ممنون
رفتم سوار ماشین شدم
تهیونگ:چرا انقدر دیر کردی
کوک:چون شماره ا.ت رو گرفتم
تهیونگ:به منم بده
کوک شوخی ش گرفته بود
کوک:نمیدم اگه میتونی ازم بگیر😛
تهیونگ:بدع رو اعصابم راه نرو
کوک:نمیدم😁
تهیونگ:پس پیاده برو
کوک:می خوای بخاطر یه شماره من پیاده برم بیا داداشم غم نخور واست خوب نیست 😀
تهیونگ:انقد فک نزن شماره رو بده
کوک برگ رو داددست تهیونگ و تهیونگ ازش عکس گرفت
کوک رو رسوندم خودمم رفتم خونه
(ویو ا.ت)
کارم تموم شد رفتم خرید یه لباس خیلی قشنگ که چشمم رو گرفته بود رو هم خریدم با خوراکی و لوازم آرایش
رفتم خونه نودل درست کردم و مسواک زدم خوابیدم
(فردا صبح)
بیدار شدم لباس مدرسه رو پوشیدم تو ایینه داشتم نگاه میکردم می خواستم موهام رو ببندم که یاد حرف کوک افتادم موها رو باز گذاشتم به برق لبی که دیروز خریده چشمم افتاد یکم زدم خیلی خوشگل شده بودن با اینکه فقط یه ذره بخودم رسیدم
رفتم مدرسه همه پسرا رو بهم نگاه میکردن و
بعصی از دخترا هم با حرص نگاه می کردن
که دیدم جونگکوک ماشین بنزش رو پارک کرد
امد پیشم
جونگکوک:دیروز رفتی لوازم آرایش خریدی خوشگل کردی
ا.ت:خوشگل بودم من فقط یه ذره به خودم رسیدم
جونگکوک:اره میدونم ولی از من جذاب تر نیستی
ا.ت:اعتماد به نفس تو اعتماد به نفس نیست که اعتماد به سقف الان سقف مدرسه ترک می خوره😂
کوک:هرهر رو اب بخند
ا.ت میره بازو ا.ت رو میگره
ا.ت:باشه بیا بریم عشقم حرف دیشب رو یادت
کوک:بابا من یبار اشتباهی گفتم حالا تو هم ول نکن ول کو دیگه بیا بریم
ا.ت:باشه بریم
رفیتم داخل کلاس
هیونجین داشت بد بد نگاه میکرد
ا.ت:هی کوک بیبن هونجین چه بد نگاه میکنه بیا یکاری کنم از حسودی بمیره
کوک:باشه
ا.ت:میگم کوک دیشب شب خوبی بودنه (جوری گفت که هیونجین هم بشنوه)
کوک:اره خیلی بار خوبی بود
کوک صندلی ا.ت عقب میکشه تا بشینه
کوک هم کنار ا.ت میشنه
ا.ت:دیدی داشت چطوری نگاه میکرد ک.و.ن.ت بسوزه
کوک:بی ادب نباش
ا.ت:نبابا توفو.ش نمیدی
کوک:من پسر پاکیم
ا.ت:اگه تو پسر پاکی هستی تو بار چیکار میکردی
کوک:خوب چیزه....
معلم:کتاب هاتون رو باز کنین
تهیونگ کجاست می خ استم بابت دیشب ازش تشکر کنم که یهو تهیونگ امد
تهیونگ:ببخشید استاد
معلم:عب نداره بیا تو
تهیونگ امد تو
چه جالب اگه این الان من بودم ......
خو بچه پولداره دیگه ولی چقدر حلال
زاده س تا اسم ش رو گفتم پیداش شد
(مواد کشیدی خمار شدی )😂😁
شرط
لایک۲۶
کامنت۴۰
۱۰.۷k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.