ولی چقدر حلال زادس تا اسم شرو گفتن پیداش شد
ولی چقدر حلال زادس تا اسم شرو گفتن پیداش شد
ا.ت:سلام
تهیونگ:سلام😊
کوک:چیشد؟
ا.ت:سرت رو تو هر کاری نکن
کوک:مگه دیشب باهام قهر نکردین
ا.ت:من قهر بودم بعد اون امد از دلم در آورد
کوک: آهان ...چه کاری
ا.ت:کتابت رو باز کن الان معلم دعوا میکنه
کوک ادا ا.ت رو در میاره
کوک:کتابت رو باز کن الان معلم دعوا میکنه
ا.ت:میزنم ناقص میکنم هاااا
معلم:ا.ت چرا انقدر حرف میزنی ارم باش و به درس گوش بده
ا.ت:چشم
کوک:😁😀
ا.ت:زنگ تفریح دارم برت (جوری گفت که فقط
کوک بشنوه)
(چندمین بعد)
زنگ خورد رفیتم غذابرداشتم سر یه میز با جونگکوک نشستم تهیونگ هم باسینی غذاش امد
تهیونگ:می تونم اینجا بشینم
ا.ت:اره
تهیونگ رفت پیش جونگکوک نشست
ا.ت:راستی تهیونگ ممنون بابت دیشب
تهیونگ:خواهش میکنم
کوک با لقمه ای که تو دهنش بود گفت
کوک:دیشب چه اتفاقی افتاده من خبر ندارم
ا.ت:یه راز و من بهت نمیگم 😝
کوک:دیه بگو دیگهههههه
تهیونگ:میگم ا.ت میشه باهم دوست باشیم
دیگه اذیتت نمی کنم سرش رو می ندازه زمین
ا.ت:اره حتمن ولی بعدن دارم برات
کوک:تو اینو میگی ولی عمل نمیکنی
ا.ت:هان راست میگی وایسا
ا.ت پامیشه میره موهای کوک رو میگیره
ا.ت:تو واسه چی ادا منو دراوردی
کوک هم موهای ا.ت رو میگره
کوک:عایی ولم کن
ا.ت موهای کوک رو ول میکنه و فرار میکنه تو
حیاط کوک میراه تهیونگ هم میره
کوک همه جا رو دنبال ا.ت میگرده که یهو ا.ت پیداش میشه اب و میپاشه تو صورت ش کوک بطری اب ا.ت رو میگیره همه اب و خالی میکنه روش
ا.ت:بسه بیا بریم هردمون بی حساب شدیم
کوک:باشه برم
با کوک رفتیم پیش تهیونگ
تهیونگ:شما ها کجا بودین چرا دعوا کردین
ا.ت:ما دعوا نکردیم داشتیم شوخی میکردیم
جات خالی
کوک:عاره راست میگه
تهیونگ:واقعن من فک کردم دعوا کردین
ا.ت:نه بابا فقط اینکه سشوار داری
تهیونگ :واسه چی ؟
ا.ت:چون می خوام بزارم تو دهنم خوش بو بشه بابا می خوام خودمو خشک کنم
تهیونگ :اره رختکن هستش بریم بیا ریمش
ا.ت و جونگکوک:باشه بریم
ا.ت:چرا من هرچی میگم تو هم میگی
تهیونگ:دوباره دعوا نکنین برم
رفتیم رختکن من دم در وایسادم و تهیونگ و
کوک رفتم
کوک:امد گفت کسی نیست بیا تو
رفتم تو خودمو با سشوار خشک کردم
تهیونگ:ا.ت تو برو ما چون برای تیم والیبال
این زنگ نیستیم
ا.ت:باشه
داشتم میرفتم سمت کلاسم یهو یکی منو کشید تو یکی از کلاس ها و منو چسبند به دیوار
ا.ت:داری چی کار میکنی دیدم هیونجین
هیونجین:سلام عشقم
ا.ت:من دیگه عشق تو نیستم برو باهمون دختره
هیونجین:ببخشید بیب من می خوام عوض بشم میشه دوباره مال من بشی همش خودشو بهم نزدیک میکرد
ا.ت:ولم کن
هیونجین:بهم بوس بدع تا ولت کنم
ا.ت:نمی خوام ولم کن
(جونگکوک ویو)
معلم ورزش :جونگکوک جان تو یکی از کلاس ها توپ رو جا گذاشتم میری بیاری
کوک:باشه
رفتم و.........
(معتادن فیک هم اکنون خمار شدن )😂
شرط
لایک۲۶
کامنت ۵۰
ا.ت:سلام
تهیونگ:سلام😊
کوک:چیشد؟
ا.ت:سرت رو تو هر کاری نکن
کوک:مگه دیشب باهام قهر نکردین
ا.ت:من قهر بودم بعد اون امد از دلم در آورد
کوک: آهان ...چه کاری
ا.ت:کتابت رو باز کن الان معلم دعوا میکنه
کوک ادا ا.ت رو در میاره
کوک:کتابت رو باز کن الان معلم دعوا میکنه
ا.ت:میزنم ناقص میکنم هاااا
معلم:ا.ت چرا انقدر حرف میزنی ارم باش و به درس گوش بده
ا.ت:چشم
کوک:😁😀
ا.ت:زنگ تفریح دارم برت (جوری گفت که فقط
کوک بشنوه)
(چندمین بعد)
زنگ خورد رفیتم غذابرداشتم سر یه میز با جونگکوک نشستم تهیونگ هم باسینی غذاش امد
تهیونگ:می تونم اینجا بشینم
ا.ت:اره
تهیونگ رفت پیش جونگکوک نشست
ا.ت:راستی تهیونگ ممنون بابت دیشب
تهیونگ:خواهش میکنم
کوک با لقمه ای که تو دهنش بود گفت
کوک:دیشب چه اتفاقی افتاده من خبر ندارم
ا.ت:یه راز و من بهت نمیگم 😝
کوک:دیه بگو دیگهههههه
تهیونگ:میگم ا.ت میشه باهم دوست باشیم
دیگه اذیتت نمی کنم سرش رو می ندازه زمین
ا.ت:اره حتمن ولی بعدن دارم برات
کوک:تو اینو میگی ولی عمل نمیکنی
ا.ت:هان راست میگی وایسا
ا.ت پامیشه میره موهای کوک رو میگیره
ا.ت:تو واسه چی ادا منو دراوردی
کوک هم موهای ا.ت رو میگره
کوک:عایی ولم کن
ا.ت موهای کوک رو ول میکنه و فرار میکنه تو
حیاط کوک میراه تهیونگ هم میره
کوک همه جا رو دنبال ا.ت میگرده که یهو ا.ت پیداش میشه اب و میپاشه تو صورت ش کوک بطری اب ا.ت رو میگیره همه اب و خالی میکنه روش
ا.ت:بسه بیا بریم هردمون بی حساب شدیم
کوک:باشه برم
با کوک رفتیم پیش تهیونگ
تهیونگ:شما ها کجا بودین چرا دعوا کردین
ا.ت:ما دعوا نکردیم داشتیم شوخی میکردیم
جات خالی
کوک:عاره راست میگه
تهیونگ:واقعن من فک کردم دعوا کردین
ا.ت:نه بابا فقط اینکه سشوار داری
تهیونگ :واسه چی ؟
ا.ت:چون می خوام بزارم تو دهنم خوش بو بشه بابا می خوام خودمو خشک کنم
تهیونگ :اره رختکن هستش بریم بیا ریمش
ا.ت و جونگکوک:باشه بریم
ا.ت:چرا من هرچی میگم تو هم میگی
تهیونگ:دوباره دعوا نکنین برم
رفتیم رختکن من دم در وایسادم و تهیونگ و
کوک رفتم
کوک:امد گفت کسی نیست بیا تو
رفتم تو خودمو با سشوار خشک کردم
تهیونگ:ا.ت تو برو ما چون برای تیم والیبال
این زنگ نیستیم
ا.ت:باشه
داشتم میرفتم سمت کلاسم یهو یکی منو کشید تو یکی از کلاس ها و منو چسبند به دیوار
ا.ت:داری چی کار میکنی دیدم هیونجین
هیونجین:سلام عشقم
ا.ت:من دیگه عشق تو نیستم برو باهمون دختره
هیونجین:ببخشید بیب من می خوام عوض بشم میشه دوباره مال من بشی همش خودشو بهم نزدیک میکرد
ا.ت:ولم کن
هیونجین:بهم بوس بدع تا ولت کنم
ا.ت:نمی خوام ولم کن
(جونگکوک ویو)
معلم ورزش :جونگکوک جان تو یکی از کلاس ها توپ رو جا گذاشتم میری بیاری
کوک:باشه
رفتم و.........
(معتادن فیک هم اکنون خمار شدن )😂
شرط
لایک۲۶
کامنت ۵۰
۲۷.۸k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.