پارت سوم کیوت جذاب
پارت سوم کیوت جذاب
..................
دیدم مدیر داره با عصبانیت میاد سمت ما ماهم از هم جدا شدیم گفت
مدیر : این بار چندمه که دعوا میکنید؟( داد )
جیمین : آقای مدیر اون اول شروع کرد
مدیر : حرف نشنوم از هم عذر خواهی کنید
جیمین : اما..
مدیر : اما و اگر هم نداریم
بچه ها مجبور شدن از هم عذر خواهی کردن
جیمین ویو
عذر خواهی کردیم انقد عصبانی بودم رفتم پشت مدرسه خلوت بود نشستم داشتم غر میزدم که یه صدایی شنیدم که گفت : هی آروم باش
ا.ت ویو
داشتیم دعوا رو نگاه میکردیم مدیر مجبورشون کرد از هم معذرت خواهی کردن یکی از پسرا که اسمشو نمیدونم ولی خیلی کیوت.. آه ا.ت بیخیال رفتم دیدم نشسته پشت مدرسه داره با خودش غر میزنه که گفتم : هی آروم باش
جیمین : نمیتونم اون مجبورم کرد از دشمنان معذرت خواهی کنم
ا.ت : عیبی نداره بیا بریم سر کلاس
رفتیم سر کلاس که جیمین نزدیک گوشم شد و گفت
جیمین : من نمیخام اونور پیش اون عوضی بشینم منم یه لبخند دندون نما زدمو گفتم
ا.ت : البته بیا پیش من بشین
کلاس تموم شد با جیمین به سمت در خروجی رفتیم
جیمین : ممنونم خانم...
ا.ت : ا.ت هستم
جیمین : خوشوقتم منم جیمینم
ا.ت : همچنین
ا.ت ویو
از هم خدافظی کردیمو اونا با دوستاش رفت منم تنها چون سوجین و یونا با هم رفته بودن بار داشتم میرفتم خیلی از دانشگاه دور نشده بودم که دستی دور کمرم حلقه شد که....
پایان این پارت ✨
شرط : ۵ کامنت
۱۰ لایک
..................
دیدم مدیر داره با عصبانیت میاد سمت ما ماهم از هم جدا شدیم گفت
مدیر : این بار چندمه که دعوا میکنید؟( داد )
جیمین : آقای مدیر اون اول شروع کرد
مدیر : حرف نشنوم از هم عذر خواهی کنید
جیمین : اما..
مدیر : اما و اگر هم نداریم
بچه ها مجبور شدن از هم عذر خواهی کردن
جیمین ویو
عذر خواهی کردیم انقد عصبانی بودم رفتم پشت مدرسه خلوت بود نشستم داشتم غر میزدم که یه صدایی شنیدم که گفت : هی آروم باش
ا.ت ویو
داشتیم دعوا رو نگاه میکردیم مدیر مجبورشون کرد از هم معذرت خواهی کردن یکی از پسرا که اسمشو نمیدونم ولی خیلی کیوت.. آه ا.ت بیخیال رفتم دیدم نشسته پشت مدرسه داره با خودش غر میزنه که گفتم : هی آروم باش
جیمین : نمیتونم اون مجبورم کرد از دشمنان معذرت خواهی کنم
ا.ت : عیبی نداره بیا بریم سر کلاس
رفتیم سر کلاس که جیمین نزدیک گوشم شد و گفت
جیمین : من نمیخام اونور پیش اون عوضی بشینم منم یه لبخند دندون نما زدمو گفتم
ا.ت : البته بیا پیش من بشین
کلاس تموم شد با جیمین به سمت در خروجی رفتیم
جیمین : ممنونم خانم...
ا.ت : ا.ت هستم
جیمین : خوشوقتم منم جیمینم
ا.ت : همچنین
ا.ت ویو
از هم خدافظی کردیمو اونا با دوستاش رفت منم تنها چون سوجین و یونا با هم رفته بودن بار داشتم میرفتم خیلی از دانشگاه دور نشده بودم که دستی دور کمرم حلقه شد که....
پایان این پارت ✨
شرط : ۵ کامنت
۱۰ لایک
۲.۸k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.