پارت ۱
ویو ا.ت
توی راه بودیم .... قرار بود بریم جنگل ولی نمیدونم چرا .. حس بدی داشتم .. شاید بخاطره اینکه تا حالا جنگل نیومدم ... بعد از دو ساعت به جنگل رسیدم یه کلبه اجاره کرده بودیم .... به سمت صاحب خونه رفتیم و ... بعد از حرف زدن کلید کلبه رو ازش گرفتیم ... و وارد کلبه شدیم .. فضایی خوبی داشت ...روی میز نشستم ذهنم درگیر حرف صاحب خونه بود .....(برای شخصیت های که زیاد توی فیک نمیان علامت ؟ میزارم )
؟ به اون سمت دریاچه نرید چون زنده برنمیگردید
یعنی چی .. مگه اون سمت دریاچه چی داره .. اوفففففف بهتره بهش فکر نکنم .... توی فکر خودم غرق بودم که ... صدای لارا بلند شد
#ا.تی
چیه
# بیا بریم جنگل و بگردیم
باشه اول لباسامون و عوض کنیم بعد
به سمت اتاق محله ور شد .. این بچه نمیخواد بزرگ بشه واقعا که به سمت اون یکی اتاق رفتم و بعد از عوض کردن لباسام از اتاق بیرون اومدم ... به بیرون از کلبه رفتیم ..... همه اش درخت بود و این منو میترسوند چون ممکن بود گم بشیم .....
#بریم دیگه
باشه
به سمت جنگل حرکت کردیم هوا داشت تاریک میشد
بیا برگردیم
وقتی برگشتم لارا نبود یعنی کجا رفته .... داشتم دنبالش میگشتم که صدای چیزی رو از زیر پام شنیدم ..... پام و برداشتم یه سنگ عجیب قریب بود داشتم و توی جیبم گذاشتم و به گشتن ادامه دادم که صدای جیغ کسی اومد..... بزار ببینم این که صدای لاراست ..... خواستم برم ببینم کجاست که صدای یکی رو از پشت سرم شنیدم .....
- چطور جرعت کردی بیای توی جنگل من و چیزی که متعلق به منه رو برداری
بدنم سرد شده بود که .... یه چیزی تیز به گردنم خورد و ........
ویو جیمین
دنبال جونگکوک بودم چون یهو نمیدونم کجا رفت که بوی یه انسان اومد پشت درخت ها قایم شدم یه دختر بود انگار گم شده بود ..... از پشت درخت بیرون اومدم و دندونای نیشم و درآوردم که منو دیدو شروع به جیغ زدن کرد ... قبل از اینکه بهش نزدیک بشم و بیهوشش کنم.............
ادامه دارد
شرطا
لایک ۱۵
کامنت ۱۱
توی راه بودیم .... قرار بود بریم جنگل ولی نمیدونم چرا .. حس بدی داشتم .. شاید بخاطره اینکه تا حالا جنگل نیومدم ... بعد از دو ساعت به جنگل رسیدم یه کلبه اجاره کرده بودیم .... به سمت صاحب خونه رفتیم و ... بعد از حرف زدن کلید کلبه رو ازش گرفتیم ... و وارد کلبه شدیم .. فضایی خوبی داشت ...روی میز نشستم ذهنم درگیر حرف صاحب خونه بود .....(برای شخصیت های که زیاد توی فیک نمیان علامت ؟ میزارم )
؟ به اون سمت دریاچه نرید چون زنده برنمیگردید
یعنی چی .. مگه اون سمت دریاچه چی داره .. اوفففففف بهتره بهش فکر نکنم .... توی فکر خودم غرق بودم که ... صدای لارا بلند شد
#ا.تی
چیه
# بیا بریم جنگل و بگردیم
باشه اول لباسامون و عوض کنیم بعد
به سمت اتاق محله ور شد .. این بچه نمیخواد بزرگ بشه واقعا که به سمت اون یکی اتاق رفتم و بعد از عوض کردن لباسام از اتاق بیرون اومدم ... به بیرون از کلبه رفتیم ..... همه اش درخت بود و این منو میترسوند چون ممکن بود گم بشیم .....
#بریم دیگه
باشه
به سمت جنگل حرکت کردیم هوا داشت تاریک میشد
بیا برگردیم
وقتی برگشتم لارا نبود یعنی کجا رفته .... داشتم دنبالش میگشتم که صدای چیزی رو از زیر پام شنیدم ..... پام و برداشتم یه سنگ عجیب قریب بود داشتم و توی جیبم گذاشتم و به گشتن ادامه دادم که صدای جیغ کسی اومد..... بزار ببینم این که صدای لاراست ..... خواستم برم ببینم کجاست که صدای یکی رو از پشت سرم شنیدم .....
- چطور جرعت کردی بیای توی جنگل من و چیزی که متعلق به منه رو برداری
بدنم سرد شده بود که .... یه چیزی تیز به گردنم خورد و ........
ویو جیمین
دنبال جونگکوک بودم چون یهو نمیدونم کجا رفت که بوی یه انسان اومد پشت درخت ها قایم شدم یه دختر بود انگار گم شده بود ..... از پشت درخت بیرون اومدم و دندونای نیشم و درآوردم که منو دیدو شروع به جیغ زدن کرد ... قبل از اینکه بهش نزدیک بشم و بیهوشش کنم.............
ادامه دارد
شرطا
لایک ۱۵
کامنت ۱۱
۴.۰k
۲۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.