زندگی احساسی من
زندگی احساسی من
p18
تسوکی:ببخشید میتونین برین اون سمت هم بگردین(این الان تو قایقه)
قایقران:بله البته
تسوکی:او..اون یه ماشینه تو ابببببب
قایقران:راس میگه سریع وسای..(تسوکی پرید تو اب)اقای اهانهه ای الدنگا سریع وسایلو اماده کنین برین تو اب سریعععع
تسوکی:( ذهنش تو اب)وایی نمیتونم نفس بکشم او....اوننن...اون دامیانن(میره پیشش اون ادمای تو قایق هم میان)
قایقران:ایشون ببرین(با دست،سر اشاره میده)
تسوکی دامیان اوردن بالا(پ ماشین؟)
انیا:زنگ بزنم به تسوکی؟؟؟
بکی:نمیدونم بزن دیگه اره
(درحال زنگ زدن)
تسوکی:الو
انیا:عه تسوکی چیشد
تسوکی:پیداش کردیم دارن بهش تنفس مصنوعی میدن(عیجان)
انیا:راست میگییییی(کاستو بیار ماست بگیر)
تسوکی:چرا بیدار نمیشهههه
قایقران:اروم باشین اقای اهانه ایشون میبریم بیمارستان
(رفتن بیمارستان ۱٠دقیه بعد)
تسوکی:انیا اروم باش
بکی:اوفف اوففف
(دکتر اومد)
تسوکی:عه اقای دکتر چیشد؟؟
دکتر:متاسفم اما ایشون....
خب خب خبببب
پارت بعد شرط دارهه
۳٠کامنت
۲۰لایک
کرمام فوران کردننن
p18
تسوکی:ببخشید میتونین برین اون سمت هم بگردین(این الان تو قایقه)
قایقران:بله البته
تسوکی:او..اون یه ماشینه تو ابببببب
قایقران:راس میگه سریع وسای..(تسوکی پرید تو اب)اقای اهانهه ای الدنگا سریع وسایلو اماده کنین برین تو اب سریعععع
تسوکی:( ذهنش تو اب)وایی نمیتونم نفس بکشم او....اوننن...اون دامیانن(میره پیشش اون ادمای تو قایق هم میان)
قایقران:ایشون ببرین(با دست،سر اشاره میده)
تسوکی دامیان اوردن بالا(پ ماشین؟)
انیا:زنگ بزنم به تسوکی؟؟؟
بکی:نمیدونم بزن دیگه اره
(درحال زنگ زدن)
تسوکی:الو
انیا:عه تسوکی چیشد
تسوکی:پیداش کردیم دارن بهش تنفس مصنوعی میدن(عیجان)
انیا:راست میگییییی(کاستو بیار ماست بگیر)
تسوکی:چرا بیدار نمیشهههه
قایقران:اروم باشین اقای اهانه ایشون میبریم بیمارستان
(رفتن بیمارستان ۱٠دقیه بعد)
تسوکی:انیا اروم باش
بکی:اوفف اوففف
(دکتر اومد)
تسوکی:عه اقای دکتر چیشد؟؟
دکتر:متاسفم اما ایشون....
خب خب خبببب
پارت بعد شرط دارهه
۳٠کامنت
۲۰لایک
کرمام فوران کردننن
۶.۴k
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.