عشق تنهایی🐯🌓✨p ۱۴
(بچه ها این پارت اسمات نیست فقط یکم منحرفه همین😑🙊)
[حموم]
تهیونگ:اوه بیب بدنت داره تحریکم میکنه
مایا:تهیونگ دستت بهم نمیخوره فهمیدی
تهیونگ:ولی بیب من نمیتونم به کمکت احتیاج دارم
مایا:بیا زیر دوش
تهیونگ میاد زیر دوش و مایا اب یخ رو باز میکنه
مایا:خب بهتر شدی
تهیونگ:عالی
مایا:خب دیگه من برم بیرون کارم تموم شد
تهیونگ:باشه برو منم الان میام
مایا از حموم رفت بیرون که تهیونگ بلا فاصله اومد بیرون و مایا داشت لباس میپوشید و تهیونگ هم اومد لباس بپوشه
تهیونگ:خیلی خوش گذشت
مایا:همیشه با تو خوش میگذره
تهیونگ:خب بیا بریم موهامون رو خشک کنیم
مایا میشینه و تهیونگ موهای بلند لختش رو با سشوار خشک میکنه
تهیونگ:خب تموم شد
مایا:بده من موهاتو خشک کنم
تهیونگ سشوار رو میده به مایا و مایا موهای تهیونگ رو سشوار کشید تا اون موقع تهیونگ از اینه به صورت مایا خیره شده بود
مایا:بفرما
تهیونگ:مرسی
مایا:خواهش
تهیونگ:خب بریم که خیلی گشنمه
مایا:منم بریم
مایا و تهیونگ با دیوونه بازیاشون مشغول درست کردن صبحانه شدن وقتی تموم شد مایا نشت روی مبل و تهیونگ صبحانه رو اورد گزاشت روی میز و نشست پیش مایا
تهیونگ:خب چی رو نگاه کنیم
مایا:******(نمیدونم چی مثلا اسم فیلمه رو گفت)
تهیونگ:خیلی هم عالی
شروع کردن به صبحانه خوردن با فیلم وقتی تموم شد فیلم هم تموم شد
تهیونگ میز رو جمع کرد و وقتی اومد توی پذیرایی دید که مایا خوابیده براید استایل بغلش کرد و گزاشتش روی تخت و پتو رو روش کشید خودشم رفت پشتش و بغلش کرد و خوابید
ادامه دارد.....
اسکی ممنوع ❌
#منحرف_نباشید
[حموم]
تهیونگ:اوه بیب بدنت داره تحریکم میکنه
مایا:تهیونگ دستت بهم نمیخوره فهمیدی
تهیونگ:ولی بیب من نمیتونم به کمکت احتیاج دارم
مایا:بیا زیر دوش
تهیونگ میاد زیر دوش و مایا اب یخ رو باز میکنه
مایا:خب بهتر شدی
تهیونگ:عالی
مایا:خب دیگه من برم بیرون کارم تموم شد
تهیونگ:باشه برو منم الان میام
مایا از حموم رفت بیرون که تهیونگ بلا فاصله اومد بیرون و مایا داشت لباس میپوشید و تهیونگ هم اومد لباس بپوشه
تهیونگ:خیلی خوش گذشت
مایا:همیشه با تو خوش میگذره
تهیونگ:خب بیا بریم موهامون رو خشک کنیم
مایا میشینه و تهیونگ موهای بلند لختش رو با سشوار خشک میکنه
تهیونگ:خب تموم شد
مایا:بده من موهاتو خشک کنم
تهیونگ سشوار رو میده به مایا و مایا موهای تهیونگ رو سشوار کشید تا اون موقع تهیونگ از اینه به صورت مایا خیره شده بود
مایا:بفرما
تهیونگ:مرسی
مایا:خواهش
تهیونگ:خب بریم که خیلی گشنمه
مایا:منم بریم
مایا و تهیونگ با دیوونه بازیاشون مشغول درست کردن صبحانه شدن وقتی تموم شد مایا نشت روی مبل و تهیونگ صبحانه رو اورد گزاشت روی میز و نشست پیش مایا
تهیونگ:خب چی رو نگاه کنیم
مایا:******(نمیدونم چی مثلا اسم فیلمه رو گفت)
تهیونگ:خیلی هم عالی
شروع کردن به صبحانه خوردن با فیلم وقتی تموم شد فیلم هم تموم شد
تهیونگ میز رو جمع کرد و وقتی اومد توی پذیرایی دید که مایا خوابیده براید استایل بغلش کرد و گزاشتش روی تخت و پتو رو روش کشید خودشم رفت پشتش و بغلش کرد و خوابید
ادامه دارد.....
اسکی ممنوع ❌
#منحرف_نباشید
۸.۳k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.