کمی تا قسمتی کارای قدیمی

داشتم توی گالریم می گشتم که اینا رو دیدم و یاد وقتی افتادم که تازه مداد طراحی دستم گرفته بودم و فکر می کردم چه هنرمندی ام😂
۱. یکی از اولین کاراکترهام. در واقع اولین کاراکتری که من رو وارد دنیای نویسندگی کرد🤗 چقدرم بابام سر نقاشیه مسخره‌م کرد :")
۲. خواهر دوقلوی کاکوی اسلاید ۱. اینم یکی از اونایی بود که یه زمانی عاشقش بودم
۳. نونا مادر سادیست این دو تا (مسخره نکنید اون موقع یازده سالم بود😶)
۴. یه زمانی زده بودم تو خط آبرنگ و کلی آبرنگ و پالت و قلم گرفته بودم که دیگه استفاده‌ش هم نکردم :|
۵. این یکی رو که می شناسید :)
۶ و ۷. اینا رو وقتی رو به موت بودم کشیدم :")
۸. بدون شرح
دیدگاه ها (۰)

سرزمین کبوتران

برای یه دانش آموز زمان و مکان و امکانات معنی نداره😎

معرفی می کنم شاهکار جدید😂

داستان کوتاه || دیوارهای بی نهایت

Dark Blood p4

#رویای #جوانی #پارت_۱۱اون واقعا خیلی ساکت بود و همچنین خیلی ...

"Smile of Death”Part(۲)فردا صبح زود از نیویورک زدم بیرون. پر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط