دلم گرفته تر از عصرهای پائیزیست
دلم گرفته تر از عصرهای پائیزیست
خموش وسردوحزین چون سرای بی چیزیست
چوبادهای بهاری وزیدی ورفتی
هنوز خانه ما ازتو عنبرآمیزیست
من از مهاجرت مرغ باغ دلتنگم
شرورجاه طلب درهوای خون ریزیست
اگرچه دانش انسان کمال خواهد یافت
جهان هنوزگرفتار خوی چنگیزیست
زلال صبح غباروجود می شوید
دریغ و درد که دل غافل ازسحر خیزیست
زهی هوای فرح بخش وپاک بینالود
که روحپرورو سرشارازدل انگیزیست
بیارساغروازباده جامها پرکن
ازین خزان که گذشتیم فصل گلریزیست
وجودمن همه گرغم گرفته باکی نیست
خوشاوجودتو که مملو از دلآویزیست
خموش وسردوحزین چون سرای بی چیزیست
چوبادهای بهاری وزیدی ورفتی
هنوز خانه ما ازتو عنبرآمیزیست
من از مهاجرت مرغ باغ دلتنگم
شرورجاه طلب درهوای خون ریزیست
اگرچه دانش انسان کمال خواهد یافت
جهان هنوزگرفتار خوی چنگیزیست
زلال صبح غباروجود می شوید
دریغ و درد که دل غافل ازسحر خیزیست
زهی هوای فرح بخش وپاک بینالود
که روحپرورو سرشارازدل انگیزیست
بیارساغروازباده جامها پرکن
ازین خزان که گذشتیم فصل گلریزیست
وجودمن همه گرغم گرفته باکی نیست
خوشاوجودتو که مملو از دلآویزیست
۳.۸k
۱۳ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.