ستاره من (پارت12)
ستاره من (پارت12)
جیمین: میشه م. میشه ستاره من بشی؟
ا. ت: م. م. ن خب
جیمین: ببین من مجبورت نمیکنم الان جواب بدی میتونی فکر کنی
ا. ت:*سریع ردو بدو کرد رفت*
ویو ا. ت
قلبم خیلی سریع میتپید بدو بدو کردم رفتم چادرم دستمو رو صورتم گذاشت خیلی داغ بود و اینمو برداشتم وقتی نگاه کردم کل صورتم سرخ شده بود عرق کرده بودم نفس نفس میزدم نمیتونستم بگم منم واقعا ازش متنفرم دوسشم نداشتم ولی احساس عجیی پیدا کردم
ویو جیمین
انگار ازم متنفره خیلی ناراحت شدم دستمو میلرزید هوا سرد بثد ولی کل بدنم داغ شده بود رفتم تو چادر دراز کشیدم اون دوتا توله سگم خوابیده بودن
*صبح روز بعد*
ویو ا. ت
با صدای مدیر بیدار شدم که یونا جئونگ بیدار بودن
یونا: وایییی یونوووو تووو حتااا اولل صبح هممم جذابیییی
جئونگ: کر شدم اروم تر حرف بزن
یونا: ببخشید
ا. ت: اه ساعت چنده؟
یونا: ساعت ۷:30
ا. ت:*بلند شد چشاشو مالید*
یونا: واییی انگار یه فرشته جلومه
ا. ت:*لبخند زد *
ویو جیمین
صبح با صدای اون توله سگ روانی بیدار شدم
تهیونگ: داداششششش بیدارررر شووو
جیمین:*با پاهاش لگد زد به تهیونگ*عوضییی هرزهههه ایننن چههه طرز بیداررر کردنههه توله سگگگ احمقققق وایی من مردم
جنگکوک: بیا شیر...
جیمین: توووو یکیییی ساکتتت شوووو حوصله توو ندارههه عه
*جیمین از چادر امد بیرون که*
جیمین: میشه م. میشه ستاره من بشی؟
ا. ت: م. م. ن خب
جیمین: ببین من مجبورت نمیکنم الان جواب بدی میتونی فکر کنی
ا. ت:*سریع ردو بدو کرد رفت*
ویو ا. ت
قلبم خیلی سریع میتپید بدو بدو کردم رفتم چادرم دستمو رو صورتم گذاشت خیلی داغ بود و اینمو برداشتم وقتی نگاه کردم کل صورتم سرخ شده بود عرق کرده بودم نفس نفس میزدم نمیتونستم بگم منم واقعا ازش متنفرم دوسشم نداشتم ولی احساس عجیی پیدا کردم
ویو جیمین
انگار ازم متنفره خیلی ناراحت شدم دستمو میلرزید هوا سرد بثد ولی کل بدنم داغ شده بود رفتم تو چادر دراز کشیدم اون دوتا توله سگم خوابیده بودن
*صبح روز بعد*
ویو ا. ت
با صدای مدیر بیدار شدم که یونا جئونگ بیدار بودن
یونا: وایییی یونوووو تووو حتااا اولل صبح هممم جذابیییی
جئونگ: کر شدم اروم تر حرف بزن
یونا: ببخشید
ا. ت: اه ساعت چنده؟
یونا: ساعت ۷:30
ا. ت:*بلند شد چشاشو مالید*
یونا: واییی انگار یه فرشته جلومه
ا. ت:*لبخند زد *
ویو جیمین
صبح با صدای اون توله سگ روانی بیدار شدم
تهیونگ: داداششششش بیدارررر شووو
جیمین:*با پاهاش لگد زد به تهیونگ*عوضییی هرزهههه ایننن چههه طرز بیداررر کردنههه توله سگگگ احمقققق وایی من مردم
جنگکوک: بیا شیر...
جیمین: توووو یکیییی ساکتتت شوووو حوصله توو ندارههه عه
*جیمین از چادر امد بیرون که*
۸.۴k
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.