یانا توکیو ریونجرز

كیانا 𝖎𝖓 𝖙𝖍𝖊 توکیو ریونجرز

part two

خبرنگار:خب اگه بری جایی برای موندن داری؟!
-یه ایرانی با تمام سختی ها کنار میاد پس اره نیازی به نگرانی نیست*جدی*
خبرنگار:*روبه دوربین فیلم برداری*همونطور که دیدید هنوز دلیل این اتفاق عجیب رو نمیدونیم ولی نگران نباشید تهدید یا خطری نیست
-عه... خانوم من میرم *جدی*
خبرنگار:کجا میری؟! *متعجب*
-نمیدونم ولی نگران نباشید! فقط یه چیزی میشه بگم؟! واجبه *جدی*
خبرنگار:چی؟! *متعجب*
-*روبه دوربین* به یه شخصی *جدی*
خبرنگار:ام....البته بیا*میکروفون رو داد به کیانا*
-تاکه میچی هاناگاکی اگه اخبار رو میبینی بی زحمت بیا عه...*روبه خبرنگار*حاجخانوم مدرسه(...)کجاست؟!
خبرنگار:*گفت ادرس مدرسه رو*
-*روبه دوربین*اره بیا اونجا مهمه مَشتی... *میکروفون رو داد به خبرنگار*
کیانا بعد از اینکه فهمید کجا باید بره رفت کنار همون مدرسه ایستاد و کوله پشتی اش هم پشتش انداخته بود
-یعنی اگه نَنَم منو با این لباس میدید کو. نم میزاشت*یه لباس مشکی قدیمی با شلوار علی خِدِری*( جدی میگم واقعا همچین چیزی دارم)
کوله پشتی ام را در دستم گرفتم و گوشی ام را در اوردم و دوباره کوله ام را پشتم انداختم و به ساعت نگاه کردم، اَ کِهیی! این که با ساعت ایرانه! ولی به هرحال توی گوگل سرچ کردم ساعت ژاپن ساعت 10 صبح بود!!
-10 صبح اینجا چقدر نسبتا خلوته *نگاه به دور و بر*

ادامه داره....
دیدگاه ها (۱)

-10 صبح اینجا چقدر نسبتا خلوته از گوشه چشمم دیدم فردی سمتم م...

بگید از کی بنویسم فقط از کاراکترهای توکیو ریونجرز مینویسم مش...

ماموران پاکسازی(ادامه)

ماموران پاکسازی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط