ماموران پاکسازی(ادامه)

اگنس:ازمایش خونش هنوز اماده نیست کای... ولی باید یه جای گرم و نرم باشه راحت ریلکس و دور از استرس بعد از یه سری ازمایش ها فهمیدم این پسر زیادی استرس داره و در ضمن پرونده اش رو هم میتونی از پلیس برام بگیری؟! *روی صندلی نشست و ازمایش خون رو چک میکرد و روی خون ازمایش میکرد*
کای:اره... ولی اسمش رو بهت نگفتم اسمش کازوتورا هانمیاست*لبخند محو*
اگنس لحظه ای با بیخیالی یه«اها»گفت اما بعد چشماش گرد شد و نسبتا محکم زد روی میز
اگنس:چ.. چی؟؟ کازوتورا... ه.. هان.. هانمیاااااا *تعجب کرد خیلی*
کای که تعجب کرد :خب.. اسمشه چیه مگه؟! *حول کرد*
اگنس:من و اون دوست بودیم اونم صمیمی*خوشحالی*
کای:چ.. چی؟! جدی میگی اگنس؟! *تعجب*
اگنس:اره منو اون توی یه باند به اسم والهالا بودیم از وقتی بعدش رفت زندان من ندیدمش *از روی صندلی سریع بلند شد و رفت سمت کازوتورا و اروم در اغوشش گرفت
کازوتورا:ه.. همون عطر...ا.. اگن.. اگنس.. خودت..خودتی؟! *توی حالت بیهوشی دوباره بود یعنی گیج، اروم دستشو روی شانه اگنس گذاشت و بعد اروم بغلش کرد*
اگنس:اره... اره خودمم کله شق

(ادامه داره بعد 18 لایک)
دیدگاه ها (۰)

كیانا 𝖎𝖓 𝖙𝖍𝖊 توکیو ریونجرزpart two ...

-10 صبح اینجا چقدر نسبتا خلوته از گوشه چشمم دیدم فردی سمتم م...

ماموران پاکسازی

کیانا 𝖎𝖓 𝖙𝖍𝖊 توکیو ریونجرزpart one ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط