pr47 S2
pr47 S2
جونگ کوک تعجب زده فقط گفت میتونید فقط تیر رو از بدنش در بیارید؟؟
_بله در اون مورد هیچ مشکلی نیست فقط هزینه ی ..
_ در مورد هزینه مشکلی نداریم فقط میخوام خوب بشه.
_تمام تلاشمون رو میکنیم.
جونگ کوک تعضیم کوچیکی کرد و رفت بیرون.
اعضا فورا دورش جمع شدن و نامی گفت چی شد کوکی؟؟
_گفت توی تیر سم بوده و هیچ نتیجه ی درستی از علائمش یا ازمایشات نگرفتن! تا دو روز دیگه هم بیشتر زنده نمیمونه.
تهیونگ دستی توی موهاش کشید و جین و یونگی کلافه دستشون رو روی صورتشون کشیدن و هوسوک و جیمین سرشون رو انداختن پایین.
نام گفت هی هی یه جوری رفتار نکنین انگار از دست دادیمش اوکی؟؟ روحیه داشته باشین جیم میتونیم یه چند وقت دیگه پیشت بمونیم؟
_حتما چرا که نه!
فلیکس ویو
لعنتی! لعنتییییی! فاک بهششششش فااااااککککک!!
چرااااا؟؟؟
مجبور بودی تیر بزنی؟؟؟؟!
لعنتییییی اصلا حواسم نبود!!
از اون سم توی زمین تقریبا هیچ پادزهری وجود نداره!
لعنتی به من اشغال .
((ای کوفت زهر مار زدیی کشتی مارو بعد میگه لعنتییییی ان دهن کثیفت را ببند مستر تا خودم نبستمممم! (قدرت نویسنده رو کم نگیریم😎!)😒 ))
هوففففففف!
چیکارکنمممممم😲😦
((من بهت میگم برو اون پادزهر کوفتی رو از سرزمین خودت بیار بخورون به ا.ت(خیلی سوسکی برو برگرد.) ))
فکر خوبیه! ممنونم نویسنده.
((خا یکم مغز داشتی تو اون کلت خودت میفهمیدیییییی))
چی!؟
((همونی که گفتم. تا نکشتمت برو پادزهر رو پیدااا کنننننن))
یا جد بنگتن! نویسنده چرا عصبانی میشی؟ باشه باشه.
جونگ کوک تعجب زده فقط گفت میتونید فقط تیر رو از بدنش در بیارید؟؟
_بله در اون مورد هیچ مشکلی نیست فقط هزینه ی ..
_ در مورد هزینه مشکلی نداریم فقط میخوام خوب بشه.
_تمام تلاشمون رو میکنیم.
جونگ کوک تعضیم کوچیکی کرد و رفت بیرون.
اعضا فورا دورش جمع شدن و نامی گفت چی شد کوکی؟؟
_گفت توی تیر سم بوده و هیچ نتیجه ی درستی از علائمش یا ازمایشات نگرفتن! تا دو روز دیگه هم بیشتر زنده نمیمونه.
تهیونگ دستی توی موهاش کشید و جین و یونگی کلافه دستشون رو روی صورتشون کشیدن و هوسوک و جیمین سرشون رو انداختن پایین.
نام گفت هی هی یه جوری رفتار نکنین انگار از دست دادیمش اوکی؟؟ روحیه داشته باشین جیم میتونیم یه چند وقت دیگه پیشت بمونیم؟
_حتما چرا که نه!
فلیکس ویو
لعنتی! لعنتییییی! فاک بهششششش فااااااککککک!!
چرااااا؟؟؟
مجبور بودی تیر بزنی؟؟؟؟!
لعنتییییی اصلا حواسم نبود!!
از اون سم توی زمین تقریبا هیچ پادزهری وجود نداره!
لعنتی به من اشغال .
((ای کوفت زهر مار زدیی کشتی مارو بعد میگه لعنتییییی ان دهن کثیفت را ببند مستر تا خودم نبستمممم! (قدرت نویسنده رو کم نگیریم😎!)😒 ))
هوففففففف!
چیکارکنمممممم😲😦
((من بهت میگم برو اون پادزهر کوفتی رو از سرزمین خودت بیار بخورون به ا.ت(خیلی سوسکی برو برگرد.) ))
فکر خوبیه! ممنونم نویسنده.
((خا یکم مغز داشتی تو اون کلت خودت میفهمیدیییییی))
چی!؟
((همونی که گفتم. تا نکشتمت برو پادزهر رو پیدااا کنننننن))
یا جد بنگتن! نویسنده چرا عصبانی میشی؟ باشه باشه.
۱.۵k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.