جیمین دیگر طاقت شنیدن صحبت های سویا را نداشت برای همین لب هایش را ...

𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛
𝙿𝚊𝚛𝚝¹⁷
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️
𝙰𝙳𝙼𝙸𝙽:𝙹𝙸𝚈𝙾𝙾𝙽🍫🦋

جیمین دیگر طاقت شنیدن صحبت های سویا را نداشت برای همین لب هایش را بوسید ...
سویا در ابتدا همکاری نکرد اما بعد از سی ثانیه تن به خواست جیمین داد ...

_________________________________________________________

جیمین :فکر کنم معنی همکاری در این بوسه رو فهمیده باشم  !

سویا دختر آزاده ای نبود اما دختر آزادی بود ...شاید در بند خانواده و قوانین سخت و افراطی گوریو بود اما به دنبال آزادی بود ...او دوست صمیمی هایون بود ...هایون ، سویا و شاهزاده  جانگ می سه دوست بودن که از بچگی باهم بزرگ شده بودن ...
او خوب می‌دانست عشقی بین هایون و ولیعهد شکل گرفته بود ...
او نمی خواست اسیر قوانین مسخره و سنتی قصر شود ...‌

..........................................................................................

                                 ...خانه وزیر پارک...

جیمین دستان سویا را گرفت و وارد عمارت شد ...
بعضی ندیمه ها از تعجب دهانشان باز شده بود و برخی دیگر از حسادت قرمز شده بودند !
خواهر زاده عزیز ملکه‌و وزیر اعظم ...
تک پسر وزیر دفاع ...
بهترین دوست ولیعهد و ژنرال سپاه سرخ گوریو...
کسی که اصل و نصبش به خاندان سلطنتی برمیگرده ...
حالا دستان دختر مشاور دوم که از قضا دشمن خانوادگیشون هم هست رو گرفته و وارد عمارت پدرش شده !
جیمین درب اتاق پدرش را زد و وارد شد‌...
پدر جیمین از خوشحالی تو پوست خود نمی‌گنجید ...زیرا تنها پسرش به او گفته بود امروز می‌خواهد دختر مورد علاقه اش را به او معرفی کند اما با دیدن سویا همه یال و کپال هایش ریخت اندرون شورتش•-•

پ . ج(همون پدر جیمین) :پارک جیمین !

جیمین :بله پدر جان ؟!

پ. ج :من معذرت میخوام بانو اما پسر تو میدونی ایشون نشون کرده ولیعهد بودن و پدرشون ...

جیمین دستان سویا را فشرد و گفت :متاسفم پدر اما با همه اینها من این دست رو از دست نمیدم !
دیدگاه ها (۰)

𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛 𝙿𝚊𝚛𝚝¹⁸𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️𝙰𝙳𝙼𝙸𝙽:𝙹𝙸𝚈𝙾𝙾𝙽🍫🦋پ. ج :م...

𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛 𝙿𝚊𝚛𝚝¹⁹𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️𝙰𝙳𝙼𝙸𝙽:𝙹𝙸𝚈𝙾𝙾𝙽🍫🦋هایون :...

اهم ادمینتون واسه تولد جونگکوکی خلگوش بافته😀💜

وقتی از این استیکر استفاده میکنم یعنی دارم گریه میکنم : 😃😀ول...

چرا حرف منو باور نمیکنی

پارت ۵۰جیمین: من میرم به وظایفام برسم ات: چه وظیفه ایجیمین: ...

( گناهکار ) ۹۶ part شانزده سال پیش دختره پانزده ساله دست عشق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط