مرگ
مرگ؟
(آمبولانس)
-دخترم نفسم سوا تروخدا تروخدا منو تنها نزار باشه تروخدا (چشمای قرمز)
¥اقای کیم اروم باشید
-اقای دکتر چطور اروم باشم تروخدا بگید زنده میمونه
¥اوردوز کردن اما خدارو شکر به موقع زنگ زدین به آمبولانس
-پس زنده میمونه
¥ما تمام تلاشمون رو میکنیم
(بیمارستان)
ویو نامی:
حالم خیلی بد بود نشیته بودم رو زمین و منتظر به خبری بودم که از سوا برسه به اعضا هم زنگ زده بودم که بیان نشسته بودم که دیدم اعضا اومدن
جین. نامجون چیشده
-همچیو میگه )
یونگی.وای تو باید همون شب باهاس حرف میزدی
-من خواستم حرف بزنم اما اون گفت خسته ست منم گفتم که فردا باهاس حرف میزنم دیگه اما فردای وجود نداشت(گریه های وحشتناک)
کوک.(بغلش میکنه)خیلی خوب باشه هیونگ خودتو ناراحت نکن من مطمعنم پری من مارو تنها نمیزاره باشه
۳۰مین بعد
(دکتر اومد)
¥همراهان بیمار
هوپی . ماییم
-اقای دکتر تروخدا یه خبر خوب بدیدن
¥خوش بختانه خطر رفع شده و میتونیم منتقلشون کنیم بخش
-ای شنیدین چی گفت(ذوق زده)
ته.هبونگ من میدونیتم چزیزیش نمیشه(بغل)
(آمبولانس)
-دخترم نفسم سوا تروخدا تروخدا منو تنها نزار باشه تروخدا (چشمای قرمز)
¥اقای کیم اروم باشید
-اقای دکتر چطور اروم باشم تروخدا بگید زنده میمونه
¥اوردوز کردن اما خدارو شکر به موقع زنگ زدین به آمبولانس
-پس زنده میمونه
¥ما تمام تلاشمون رو میکنیم
(بیمارستان)
ویو نامی:
حالم خیلی بد بود نشیته بودم رو زمین و منتظر به خبری بودم که از سوا برسه به اعضا هم زنگ زده بودم که بیان نشسته بودم که دیدم اعضا اومدن
جین. نامجون چیشده
-همچیو میگه )
یونگی.وای تو باید همون شب باهاس حرف میزدی
-من خواستم حرف بزنم اما اون گفت خسته ست منم گفتم که فردا باهاس حرف میزنم دیگه اما فردای وجود نداشت(گریه های وحشتناک)
کوک.(بغلش میکنه)خیلی خوب باشه هیونگ خودتو ناراحت نکن من مطمعنم پری من مارو تنها نمیزاره باشه
۳۰مین بعد
(دکتر اومد)
¥همراهان بیمار
هوپی . ماییم
-اقای دکتر تروخدا یه خبر خوب بدیدن
¥خوش بختانه خطر رفع شده و میتونیم منتقلشون کنیم بخش
-ای شنیدین چی گفت(ذوق زده)
ته.هبونگ من میدونیتم چزیزیش نمیشه(بغل)
- ۷.۵k
- ۲۴ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط