ادامه پارت پنج

ادامه پارت پنج
سونیک: اوکی پس بیاد بریم...
برگشتیم و از امی و تیلز خدافظی کردم و رفتم سمت اتاقم که دم در روژ رو دیدم...
روژ: به سلام عسلم
ناکلز: کجا بودی...
سونیک: سلام بچه ها...بیرون با امی و یکی از دوستای جدیدم همین اطراف بودیم...
روژ: اوهوم...خب بگو ببینم برا امشب برنامه ای نداری
سونیک: راستش من هنوز تصمیم نگرفتم...
روژ: نه نشود تو باید حتما بیای راستی مهمونی ساعت نه و ایناست یادت نره...
سونیک: باشه میام حالا که اسرار میکنی
روژ: عالیههه...
ناکلز: پس امشب میبینمتون...
سونیک: باشه فعلا...
ازشون خدافظی کردم و رفتم تو اتاق رو تخت نشستم و گوشیم رو در آوردم...
میخواستم به مامان زنگ بزنم ولی صبر کن...اگه بش نگم که اشکالی نداره...میخواد از کجا بفهمه...
گوشیمو گذاشتم کنار رفتم که آماده بشم...لباسام رو گذاشتم رو تخت و حوله و وسایلم رو ورداشتم و پریدم تو حموم...
بعد از یک ساعت کارم تموم شد و با سشوار تیغامو خشک کردم و خواستم حوله بگیرم به خودم که حولم افتاد زمین و خیس شد...زارت :/
عه حالا مجبورم لخت برم تو اتاق و سریع لباس بپوشم لعنت بش -_-
از حموم اومدم بیرون و حوله رو پرت کردم رو تخت و خواستم لباسم رو بردارم و بپوشم خم شدم که از تو آینده دیدن یه پسر پشت سرم رو تخت نشسته ://// جیغ بلندی کشیدم و سریع لباسم رو گرفتم به خودم و چند قدم عقب رفتم
سونیک: او..ام ب-ببخشید!! ف-فکر کنم اتاقو اشتباهی اومدید...
سرش تو گوشی بود و یه نگاهی بم انداخت و دوباره سرشو کرد تو گوشی
_ نه درست اومدم...
سونیک: اصلا چطوری اومدی تو!!
_ با کلید...
سونیک: میشه بری تو سالن تا لباس بپوشم...
_ خیلی خودتو دست بالا گرفتی نه...نگات نمیکنم..
سونیک: نه نه من نمیتونم اینجوری...اصلا تو کی هستی چرا اومدی تو اتاق من...
_اتاق تو...هع ببخشید ولی اینجا همیشه اتاق من بوده پس این تویی که باید بری تو سالن..
سونیک: اوکی ولی به من گفتم اینجا اتاق منه...ص-صبر کن ببینم تو همونی هستی که گفتن..
عصبی از جاش بلند شد و اومد سمتم
انقد جا خوردم و ترسیدم که خودمو تا جای ممکن به کمد نزدیک کردم...
سونیک: چی کار میکنی نیا نزدیک...
لباسم رو محکم تو بغلم گرفتم و سعی کردم خودمو برسونم به تختم تا حوله رو بگیرم به خودم...که سریع بازومو گرفت و منو کشید سمت خودش و اینجوری لباس از دستم اوفتاد زمین....
دیدگاه ها (۸)

╭────༺ ♕ ༻────╮⊊ #my_mistake ⊋#part6⋆┈┈。゚❃ུ۪ ❀ུ۪ ❁ུ۪ ❃ུ۪ ❀ུ۪...

رمانای بهشتی در اعماق جهنم و اشتباه من رو دیگه ادامه نمیدم ...

رنگیشو میخواین تو پیویم به این سوال پاسخ بدینوقتی دخترا میگن...

یه جوری شده که معلوم شه از کجا کپی کردین ولی کپی کنین😂

بیب من برمیگردمپارت : 75همه فروشگاه هارو زیر نظر داشتم که چش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط