فیک بی تی اس پیشرفت

Part 11

هفته ی بعد
ات ویو:یک هفتست که جی‌وای‌پی زنگ زده و گفته که هفته ی آینده یه مهمونیه که همه ی گروه های کیپاپ توش هستن اگه اینجوری باشه بی‌تی‌اس هم هست راستش خجالت میکشم که بعد از یک سال باهاشون رو به رو بشم بخاطر همین به بچه ها گفته بودم اونا هم حسابی باهام تمرین کردن که خجالتی نباشم تمریناشون کم و بیش اثر داشت ولی امروز قراره ساعت هفت شب تا ۱۱ شب اونجا مهمونی باشه و این مهمونی یه مهمونیه که هیچ کدوم از فنا هیچی درموردش نمیدونن

خلاصه دخترا داشتن آماده میشدن منم رفتم آماده بشم
آماده شدم رفتم حموم دوش گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم بهشون حالت دادم و لباسم رو پوشیدم از اونجایی که از لباسای باز خوشم نمیاد یه لباس مناسب رو پوشیدم که باز نباشه کفش های پاشنه بلندم رو پام کردم رفتم بیرون دیدم دخترا هم لباسای مناسبی پوشیده بودن
ات:چه قدر خوب که این دفعه رو لازم نیست درباره ی لباس تذکر بدم و یه چیز مناسب پوشیدین آفرین الحق که دخترای خودمین
لونا:میدونستیم گیر میدی باز حوصله نداشتیم بریم یکی دیگه بپوشیم اگه به این هم گیر ندید
ات:دیگه به این لباس به این قشنگی که گیر نمیدم
سوجین:اهم نمیخواین راه بیوفتیم داره دیرمون میشه ها
ات و اعضا:آره راست میگی اگه دیر برسیم بد میشه پس بزنید بریممممم
........