★سختی★
★سختی★
پارت ۸...
حدسشو میزد با تهیونگ روبه رو بشه.
پشت میزش ایستاده بود و پرونده ای رو بررسی میکرد.
همونطور که نگاهش به برگه ها بود شروع کرد به خوندن.
_نام: جئون جونگکوک سن: ۱۸ گروه خونی:O وضعیت جسمی: سالم وضعیت روانی: سالم گونه: ...
بالاخره نگاهشو به صورت رنگ پریده جونگکوک داد.
_شما میتونید برید
با آزاد شدن بازو هاش توسط اون دوتا مامور بیشتر ترسید.
تنها تکیه گاهی که داشت رفته بود و حالا با اون آلفای ترسناک تنها شده بود.
تهیونگ با دستش بهش اشاره کرد که به سمتش بره.
برای بار هزارم تو اون روز آب دهنشو قورت داد و با قدمای آروم خودشو به تهیونگ رسوند.
_بخونش
با چشمای ترسیدش نگاهش کرد بعد نگاهشو به دستای تهیونگ که اشاره به پرونده میکرد کرد.
_اینجارو بخون
دستاش به وضوح میلرزید و زانو هاش قصد جا زدن داشتن.
_بجنب جونگکوک
با دستاش لبه لباسشو گرفت و جمله بولد شده با رنگ قرمز رو برای اون مرد خوند.
+گو...گونه...ام...م....مشخص...نشده
بلافاصله پرونده بسته شد
ادامه دارد....
اینم برا اون فسقلیایی که حمایت کردن
پارت ۸...
حدسشو میزد با تهیونگ روبه رو بشه.
پشت میزش ایستاده بود و پرونده ای رو بررسی میکرد.
همونطور که نگاهش به برگه ها بود شروع کرد به خوندن.
_نام: جئون جونگکوک سن: ۱۸ گروه خونی:O وضعیت جسمی: سالم وضعیت روانی: سالم گونه: ...
بالاخره نگاهشو به صورت رنگ پریده جونگکوک داد.
_شما میتونید برید
با آزاد شدن بازو هاش توسط اون دوتا مامور بیشتر ترسید.
تنها تکیه گاهی که داشت رفته بود و حالا با اون آلفای ترسناک تنها شده بود.
تهیونگ با دستش بهش اشاره کرد که به سمتش بره.
برای بار هزارم تو اون روز آب دهنشو قورت داد و با قدمای آروم خودشو به تهیونگ رسوند.
_بخونش
با چشمای ترسیدش نگاهش کرد بعد نگاهشو به دستای تهیونگ که اشاره به پرونده میکرد کرد.
_اینجارو بخون
دستاش به وضوح میلرزید و زانو هاش قصد جا زدن داشتن.
_بجنب جونگکوک
با دستاش لبه لباسشو گرفت و جمله بولد شده با رنگ قرمز رو برای اون مرد خوند.
+گو...گونه...ام...م....مشخص...نشده
بلافاصله پرونده بسته شد
ادامه دارد....
اینم برا اون فسقلیایی که حمایت کردن
۵.۶k
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.