راز تنفر پارت سه

#یونسو
خب یونی بزن بریم خونه یه اهنگ گذاشتم و شروع کردم به روندن سرعتم مث همیشه زیاد بود،خیلی عجیب بود انگار من جونگ کوک رو یه جای دیدم...باید یادم بیاد....
با فکری که به ذهنم خطور کرد زود یه ترمز زدم و ایستادم....ینی چی چطور ممکنه ینی ینیییی من پسر قاتل بابام رو پیدا کردم این ممکنه بعد 17 سال من پیداش کردم یونسو تو باید مطمئن شی که این پسرئه رییس شرکت red black تولید کفش های چرم هه...
با یه پزخند دوباره شروع کردی به روندن یونسو بازی الان شروع میشه تو باید به نحوه احسند کارت رو انجام بدی....
#کوک
اون دختر چقد زیبا بود تا الان هر دختری دیدم مثل اون زیبا نبودن داشتم بهش فکر میکردم که بابام جلوی در ضاهر شد منم برای ادای احترام خم و راست شدم
بابا:پسرم باید کمی حرف بزنیم
من:بله بابا بفرماید بشینید
بابا:پسرم تو باید یکی رو عاشق خودت کنی
من:کی؟؟
بابا:رییس زیرمجموعه برند گوجی کمپانی مدلینگ پارک یونسو
من:بله؟؟من؟بابا اون دختر خیلی مغروره حتی اجازه نمیده من بهش نزدیک بشم
بابا:تلاشت رو بکن من بهت اعتماد دارم
بعد از این که بابام رفت رفتم سمت ویسکی ها و به یونسو فکر کردم که یهو....
@bts-kook
#پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره