عطرت را
عطرت را
در بیگانگی اطراف که بوئیدم
فضا را نگه داشتم
تا تنها هوای تو را
از خود گذر دهم
عطر گمشده ات در رگ هایم وزید
و در تار و پود سینه ام ریخت
نگاهم را روانه کردم به جستنت
سراسیمه به هر سوی که
می توانستم شتافتم
درمانده از نادیدنت
بر زمین افتادم
نفرین کردم
کسی را که
تنها عطرش
شبیه عطر تو بود.
در بیگانگی اطراف که بوئیدم
فضا را نگه داشتم
تا تنها هوای تو را
از خود گذر دهم
عطر گمشده ات در رگ هایم وزید
و در تار و پود سینه ام ریخت
نگاهم را روانه کردم به جستنت
سراسیمه به هر سوی که
می توانستم شتافتم
درمانده از نادیدنت
بر زمین افتادم
نفرین کردم
کسی را که
تنها عطرش
شبیه عطر تو بود.
۷۵۲
۱۶ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.