امروز قراره مهمونی برگزار بشههههههه
امروز قراره مهمونی برگزار بشههههههه
خیلی ذوق دارمممممم
ارههههههه
فلیکس درحالی که از سر و کول لینو بالا و پایین میرفت گفت...
=باشهههههه بچههههه بشینننن یه جااااااا=
چانگبین دمپاییشو زد تو دهن لینو
/باهاش درس زررررر بزنننننن/
فلیکس دید که اوضاع خطریه رفت و پشت چان قایم شد (اسکیز یه دعوای اینطوری بهمون بدهکاره😔😂)
=هوی حواست باشههههه دارییی با کییی زرررر میزنیییی=
/دارمممممم با گاو زرررر میزنممممم/
لینو طاقتش تموم شد و به چانگبین حمله کرد......
=کثافتتتتت کصخ*لللللللل=
چان آهی از گاو بودن دوستاش کشید و سرشو تکون داد.
.
.
.
بیست دقیقه گذشته بود و لینو و چانگبین هنوز دعوا می کردن
تا وقتی که زنگ خورد و به اجبار باهم آشتی کردن (طبق معمول چان آشتی داد)
چان درو باز کرد و وقتی ای ان همراه مهمونا دید از ذوق میخواست عین یه موشک پرواز کنه!
خب خب دوتا پارت گذاشتم واستون....
گایز برای غلط املایی متاسفم این کیبورد مادر.... ول کن کلا کیبورد اینجوریه
پارت بعدی قراره اتفاقای بدی بیوفته😈😈 یاهو یاه یاه
خیلی ذوق دارمممممم
ارههههههه
فلیکس درحالی که از سر و کول لینو بالا و پایین میرفت گفت...
=باشهههههه بچههههه بشینننن یه جااااااا=
چانگبین دمپاییشو زد تو دهن لینو
/باهاش درس زررررر بزنننننن/
فلیکس دید که اوضاع خطریه رفت و پشت چان قایم شد (اسکیز یه دعوای اینطوری بهمون بدهکاره😔😂)
=هوی حواست باشههههه دارییی با کییی زرررر میزنیییی=
/دارمممممم با گاو زرررر میزنممممم/
لینو طاقتش تموم شد و به چانگبین حمله کرد......
=کثافتتتتت کصخ*لللللللل=
چان آهی از گاو بودن دوستاش کشید و سرشو تکون داد.
.
.
.
بیست دقیقه گذشته بود و لینو و چانگبین هنوز دعوا می کردن
تا وقتی که زنگ خورد و به اجبار باهم آشتی کردن (طبق معمول چان آشتی داد)
چان درو باز کرد و وقتی ای ان همراه مهمونا دید از ذوق میخواست عین یه موشک پرواز کنه!
خب خب دوتا پارت گذاشتم واستون....
گایز برای غلط املایی متاسفم این کیبورد مادر.... ول کن کلا کیبورد اینجوریه
پارت بعدی قراره اتفاقای بدی بیوفته😈😈 یاهو یاه یاه
۵۴۵
۱۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.