ویو چان
ویو چان
باورم نمیشد ای ان از همراه های هیونجین باشه!...
ای ان دستشو به سمتم دراز کرد
_از دیدن دوباره تو خوشحالم...._
اینو گفت و از اون لبخندای کیوت زد عررررررر
÷منم همینطور بفرمایید÷
ویو هیونجین
موقع ورودم به اونجا اولین چیزی که توجه ام رو جلب کرد فلیکس بود(استایل فلیکس توی اسلاید دومه)
اون رسما داشت میدرخشید!! اونقدر محوش شدم که جیسونگ هولم داد تا با فلیکس دست بدم
آخه نمیدونم تو دست اون هان جیسونگ چی بود که با کله رفتم تو-
"یا مسیححح !! خوبین؟!"
+خوبم البته اگه جیسونگ کمی بیشتر فشار میداد از شدت سفتی در ، بیهوش میشدم....+
جیسونگ تنها کاری که کرد به گردنش دست کشید و سرشو پایین انداخت
یهو یکی دستشو دور جیسونگ انداخت و گفت
=اشکالی نداره (از اینجا به بعدشو زمزمه کرد)کاری کردی اون دوتا کفتر عاشق یکم واسه ی هم نگران شن=
جیسونگ بهت زده به اون نگاه میکرد البته برا من مهم نبود
'کفتر؟ '
=اوهوم ..... آها راستی من لینو هستم در واقع لی مینهو=
گفت دستشو دراز کرد و جیسونگ هم دستشو گرفت
'هان جیسونگ'
.
.
.
ویو نویسنده
حالا همه باهم آشنا شده بودن و داشتن درباره ی زندگیشون حرف میزدن.....
۲ونیم ساعت بعد
_خب خب نظرتون چیه مست کنیم؟؟؟_
+نظر خوبیه...+
/موافقم/
=می تو=
چان دستاشو بهم کوبید و چندتا لیوان و ۵ سوجو و ۷تا آبجو ظاهر شد
÷خب کی مخلوط میکنه؟÷
تا چان گفت لینو لیوان هارو برداشت و به طرز باحالی آبجو سوجو رو میریخت
همه واسش دست زدن و لیواناشونو بالا آوردن
همگی:به سلامتی
بهم زدن یه سر خوردن
.
.
.
بعد کلی خوردن سگ مست شدن....
=گرمهههههههههههههههههه=
فلیکس یهو زد زیر خنده
/برای توووووووو گرمههههههه/
ای ان بدتر زد زیر خنده و یهو از روی مبل افتاد
_اخخخخخخ. چانییییییی پاموووو بوسسسسس کنننن_
ای ان انقد مست شده بود که چان با مامانش اشتباه گرفته بود......(🤦🏻♀)
چان اونو بوس کرد
+اههههههههه چندشاااااااااا+
باورم نمیشد ای ان از همراه های هیونجین باشه!...
ای ان دستشو به سمتم دراز کرد
_از دیدن دوباره تو خوشحالم...._
اینو گفت و از اون لبخندای کیوت زد عررررررر
÷منم همینطور بفرمایید÷
ویو هیونجین
موقع ورودم به اونجا اولین چیزی که توجه ام رو جلب کرد فلیکس بود(استایل فلیکس توی اسلاید دومه)
اون رسما داشت میدرخشید!! اونقدر محوش شدم که جیسونگ هولم داد تا با فلیکس دست بدم
آخه نمیدونم تو دست اون هان جیسونگ چی بود که با کله رفتم تو-
"یا مسیححح !! خوبین؟!"
+خوبم البته اگه جیسونگ کمی بیشتر فشار میداد از شدت سفتی در ، بیهوش میشدم....+
جیسونگ تنها کاری که کرد به گردنش دست کشید و سرشو پایین انداخت
یهو یکی دستشو دور جیسونگ انداخت و گفت
=اشکالی نداره (از اینجا به بعدشو زمزمه کرد)کاری کردی اون دوتا کفتر عاشق یکم واسه ی هم نگران شن=
جیسونگ بهت زده به اون نگاه میکرد البته برا من مهم نبود
'کفتر؟ '
=اوهوم ..... آها راستی من لینو هستم در واقع لی مینهو=
گفت دستشو دراز کرد و جیسونگ هم دستشو گرفت
'هان جیسونگ'
.
.
.
ویو نویسنده
حالا همه باهم آشنا شده بودن و داشتن درباره ی زندگیشون حرف میزدن.....
۲ونیم ساعت بعد
_خب خب نظرتون چیه مست کنیم؟؟؟_
+نظر خوبیه...+
/موافقم/
=می تو=
چان دستاشو بهم کوبید و چندتا لیوان و ۵ سوجو و ۷تا آبجو ظاهر شد
÷خب کی مخلوط میکنه؟÷
تا چان گفت لینو لیوان هارو برداشت و به طرز باحالی آبجو سوجو رو میریخت
همه واسش دست زدن و لیواناشونو بالا آوردن
همگی:به سلامتی
بهم زدن یه سر خوردن
.
.
.
بعد کلی خوردن سگ مست شدن....
=گرمهههههههههههههههههه=
فلیکس یهو زد زیر خنده
/برای توووووووو گرمههههههه/
ای ان بدتر زد زیر خنده و یهو از روی مبل افتاد
_اخخخخخخ. چانییییییی پاموووو بوسسسسس کنننن_
ای ان انقد مست شده بود که چان با مامانش اشتباه گرفته بود......(🤦🏻♀)
چان اونو بوس کرد
+اههههههههه چندشاااااااااا+
۱.۸k
۲۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.