لجباز جذاب P12
لجباز_جذاب P12
ویو کوک
دختره لجباز... ببینم چجوری میتونی مخ اینو بزنی... خخخ
امید وارم یه درسی بگیری تا عمر داری یادت باشهه...
علامت چا اون وو (~)
+های چطوری؟
~سلام چیشده؟
+حالتو پرسیدم هااا
~خوبم مرسی
+اومم میگمم
~اوم؟
+تویی که میخوای بهم ریاضی یاد بدی؟
~اسمت کیم ات؟
+اره
~اره چطور؟
+خبب اومدم بگم... میشه بیای خونه مون بهم یاد بدی اخه اینجا شلوغههه
ادمای فضووووول زیادن ماشالله..
_اوون وو امروز میای دیگه؟
+هووم؟
~کی بیام؟
_و + امشب (ا/ت و کوک باهم)
+شرمنده درسم مهم ترههه
_خخخ منم امشب مهمونیم و بخاطر یه دختر شرر نمیتونم بهم بزنم
~ ات ببینم تو با مهمونی مشکلی نداری؟
+عاااا اممم چیزهه من..نه.. ولی
~خوبه یه اتاق برامون کنار بزار تا باهم..
_اتاقامون پرهه شرمنده
+یااااااا اعصابمو خورد نکن نمیخوای بیام بگوو نیا رککک
_راستش اتاق برا دخترای پر روو کمه
+به درککک اصلا خیلی ازت خوشم میاد
ویو ات
کوک خیلی ادم خود خواهیه
منم دست چا اوون وو رو گرفتم و میخواستم بوسش کنم که کوک یهوو دستمو کشید...
_یاااا داری چیکار میکنی؟(با عصبانیت)
+هیی دستمو ول کن..
~شما دوتا اصلا حالتون خوب نیست باشه ات میام فقط دعوا رو بزارید کنار...
+جدییی! اخخ ول کن دیگهه
_تو برو من کار دارم
که یهو دستمو کشید و بردتم توی همون اتاقی کع اول همو دیدیم..
_خوب گوش کن..
+نمیخوام، تو گوش کنن... ببین هر انتقامی میخوای بگیر فقط سمتم نیااااااا
_ ساکت شووو
ویو ات
دوباره همونجوری بهم خیره شده بوود... دستمو ول کرد..
قلبمم اومده بوود تو دهنممم... داشتم از استرس میموردم... و عقب عقب میومدم..
کوک خودشو بهم نزدیک کرد و ضربان قلبم تند تر شدد... که خوردم به دیوار... و دستشو گذاشت روی دیوار و بهم نزدیک شد
هههه خماری😂
ویو کوک
دختره لجباز... ببینم چجوری میتونی مخ اینو بزنی... خخخ
امید وارم یه درسی بگیری تا عمر داری یادت باشهه...
علامت چا اون وو (~)
+های چطوری؟
~سلام چیشده؟
+حالتو پرسیدم هااا
~خوبم مرسی
+اومم میگمم
~اوم؟
+تویی که میخوای بهم ریاضی یاد بدی؟
~اسمت کیم ات؟
+اره
~اره چطور؟
+خبب اومدم بگم... میشه بیای خونه مون بهم یاد بدی اخه اینجا شلوغههه
ادمای فضووووول زیادن ماشالله..
_اوون وو امروز میای دیگه؟
+هووم؟
~کی بیام؟
_و + امشب (ا/ت و کوک باهم)
+شرمنده درسم مهم ترههه
_خخخ منم امشب مهمونیم و بخاطر یه دختر شرر نمیتونم بهم بزنم
~ ات ببینم تو با مهمونی مشکلی نداری؟
+عاااا اممم چیزهه من..نه.. ولی
~خوبه یه اتاق برامون کنار بزار تا باهم..
_اتاقامون پرهه شرمنده
+یااااااا اعصابمو خورد نکن نمیخوای بیام بگوو نیا رککک
_راستش اتاق برا دخترای پر روو کمه
+به درککک اصلا خیلی ازت خوشم میاد
ویو ات
کوک خیلی ادم خود خواهیه
منم دست چا اوون وو رو گرفتم و میخواستم بوسش کنم که کوک یهوو دستمو کشید...
_یاااا داری چیکار میکنی؟(با عصبانیت)
+هیی دستمو ول کن..
~شما دوتا اصلا حالتون خوب نیست باشه ات میام فقط دعوا رو بزارید کنار...
+جدییی! اخخ ول کن دیگهه
_تو برو من کار دارم
که یهو دستمو کشید و بردتم توی همون اتاقی کع اول همو دیدیم..
_خوب گوش کن..
+نمیخوام، تو گوش کنن... ببین هر انتقامی میخوای بگیر فقط سمتم نیااااااا
_ ساکت شووو
ویو ات
دوباره همونجوری بهم خیره شده بوود... دستمو ول کرد..
قلبمم اومده بوود تو دهنممم... داشتم از استرس میموردم... و عقب عقب میومدم..
کوک خودشو بهم نزدیک کرد و ضربان قلبم تند تر شدد... که خوردم به دیوار... و دستشو گذاشت روی دیوار و بهم نزدیک شد
هههه خماری😂
۱۴.۷k
۰۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.