لجباز جذاب P13
لجباز_جذاب P13
+کوو... کک دار. یی چی.. کاار می.. کنیی؟
_بزار یه چیزی رو برات روشن کنم...
خانوم ات
تو با اون... کارات... داری...
+وواااایییی نهههه من اصلا تو رو دوست ندارممم دستتو بکش..
_چ.. چییی میگی؟ کی گفت تو رو دوست داره؟
+امم تو... مگ.هه نمیخواستی.. بگی... دوستم داری؟
_نهههه معلومه که نههه خخخ
+خبب پس چیی؟
_ میخواستم بگم داری از خط قرمز من رد میشی (جررر)
+هااااا خوب زوود تر بگوووو خخخخ
قلبم رفت تو دهنم...
اهه نزدیکه بوود...
چیییی دارم از خط قرمزت رد میشم؟
اوهههه تویی که مثل فضولا افتادی دنبالم...
اون وقت من به تو چیکار دارم؟
_ خخخ بیا بریم.. بیا بریم تیمارستان شاید فهمیدی..
+اوووو یکی باید خودتو ببره روانییی
_چی؟
+ چـ چی؟
_چیگفتی؟
+هاا!!
×اینجا چه خبره؟
ات خوبی؟
_با تواممم چی زر زر کرددیییی؟
+امم من.. من نمیخواستم..
×کوک چیشده؟
+ببخشییید
ویوی ات
حتی خودمم نفهمیدم چیگفتم یهوو از دهنم در رفت و گفتم روانی اونم به چه کسی
باچشماش داشت قورتم میداد.. که یهو آیو اومد... کوک هم هی بهم نزدیک تر میشده انگار میخواست یه کاری بکنه که یهوو آیو پااش پیچ خوورد و افتاد...
+ع آیوخوبی؟
×اخخخ پامم وااایییی پاممم
+یکییی کمک کنههههه
_اوو داد نزن من اینجام
+عاا.. بیا اینو نهه من میندازمش رو کولم تو بزارش پشتم
÷چیشده؟ خوبی آیو؟
×نه نه اصلااا
ویو آیو
وقتی فهمیدم ات یه گندی زده.. کوک عصبانی بوود نزدیکش شدد منم ترسیدم که بزنتش و رفتم جلو پام پیچ خووورد... که یهو تهیونگ از بد شانسیه من رسید..
_برید کنار من بغلش..
÷خودم بغلش میکنم.. تو برو کنار
_تو چرا گریه میکنی؟
+بخاطر... ههقق.. ما پاش شکستت ههقق
~ات خوبی؟ کاریت نشده؟
_نه نترس حالش از من و تو هم خوب ترهه
+ اصلا همتون برید به دررکک منم میرم خودمو خلاص کنم
~کجا؟
+بیمارستان هققق
_خخخخ وااای خداااا دییوونههه پاش نشکسته بردنش درمانگاه اینجا
~درست صحبت کن
_من هر جور دلم میخواد صحبت میکنم
که اوون وو یهو دستم و گرفت..
~بیا بریم..
+هووم؟ کجا؟
_دستشو ول کن...(با عصبانیت)
و متاسفنه دستمو ول کرد و بجاش بغلم کرد... (فقط شررر نشه)
+کوو... کک دار. یی چی.. کاار می.. کنیی؟
_بزار یه چیزی رو برات روشن کنم...
خانوم ات
تو با اون... کارات... داری...
+وواااایییی نهههه من اصلا تو رو دوست ندارممم دستتو بکش..
_چ.. چییی میگی؟ کی گفت تو رو دوست داره؟
+امم تو... مگ.هه نمیخواستی.. بگی... دوستم داری؟
_نهههه معلومه که نههه خخخ
+خبب پس چیی؟
_ میخواستم بگم داری از خط قرمز من رد میشی (جررر)
+هااااا خوب زوود تر بگوووو خخخخ
قلبم رفت تو دهنم...
اهه نزدیکه بوود...
چیییی دارم از خط قرمزت رد میشم؟
اوهههه تویی که مثل فضولا افتادی دنبالم...
اون وقت من به تو چیکار دارم؟
_ خخخ بیا بریم.. بیا بریم تیمارستان شاید فهمیدی..
+اوووو یکی باید خودتو ببره روانییی
_چی؟
+ چـ چی؟
_چیگفتی؟
+هاا!!
×اینجا چه خبره؟
ات خوبی؟
_با تواممم چی زر زر کرددیییی؟
+امم من.. من نمیخواستم..
×کوک چیشده؟
+ببخشییید
ویوی ات
حتی خودمم نفهمیدم چیگفتم یهوو از دهنم در رفت و گفتم روانی اونم به چه کسی
باچشماش داشت قورتم میداد.. که یهو آیو اومد... کوک هم هی بهم نزدیک تر میشده انگار میخواست یه کاری بکنه که یهوو آیو پااش پیچ خوورد و افتاد...
+ع آیوخوبی؟
×اخخخ پامم وااایییی پاممم
+یکییی کمک کنههههه
_اوو داد نزن من اینجام
+عاا.. بیا اینو نهه من میندازمش رو کولم تو بزارش پشتم
÷چیشده؟ خوبی آیو؟
×نه نه اصلااا
ویو آیو
وقتی فهمیدم ات یه گندی زده.. کوک عصبانی بوود نزدیکش شدد منم ترسیدم که بزنتش و رفتم جلو پام پیچ خووورد... که یهو تهیونگ از بد شانسیه من رسید..
_برید کنار من بغلش..
÷خودم بغلش میکنم.. تو برو کنار
_تو چرا گریه میکنی؟
+بخاطر... ههقق.. ما پاش شکستت ههقق
~ات خوبی؟ کاریت نشده؟
_نه نترس حالش از من و تو هم خوب ترهه
+ اصلا همتون برید به دررکک منم میرم خودمو خلاص کنم
~کجا؟
+بیمارستان هققق
_خخخخ وااای خداااا دییوونههه پاش نشکسته بردنش درمانگاه اینجا
~درست صحبت کن
_من هر جور دلم میخواد صحبت میکنم
که اوون وو یهو دستم و گرفت..
~بیا بریم..
+هووم؟ کجا؟
_دستشو ول کن...(با عصبانیت)
و متاسفنه دستمو ول کرد و بجاش بغلم کرد... (فقط شررر نشه)
۱۲.۱k
۰۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.