𝐩𝐚𝐫𝐭⁹
𝐩𝐚𝐫𝐭⁹
.
چوی شی وون :
* آماده شده بودم که برم به مراسم افتتاحیه که اخبار خبر کشته شدن چندین نفرو از سالن افتتاحیه نشون داد . بعدم خبر دزدیده شدن مدیر سالن که مین جو بود رو شندیم . شوک عجیبی بهم وارد شد. سریع خودمو به سالن افتتاحیه رسوندم . پلیسا همه جا بودن و دنبال ی سر نخ بودن . دیدن این اوضاع ، کشته شدن این همه آدم بیگناه ، از همه مهم تر،دزدیده شدن مین جو حسابی منو نگران و پریشون کرده بود .
اگه اتفاقی براش بیوفته چی...
فلش بک به شب قبل :
چانگ هی:
☆ بعد از اینکه مین جو و چوی شی وون رو باهم دیدم عصبی برگشتم عمارت(عمارت خودش)
یکی از خدمتکار ها :
ارباب ، جناب کیم یون سوک(منشی و دست راستش)اومدن . الانم داخل اتاق کارتون هستن.
☆ باشه . فقط تا موقعی که از اینجا میره حق اومدن به اتاق رو ندارید . فهمیدی؟!
خدمتکار : بله ارباب .
☆ برگرد سر کارت.
علامت کیم یون سوک &
☆ حتما موضوع مهمیه که این موقع شب اینجایی .بگو.....میشنوم.
& عا بله چشم . راستش رو بخواین این مدت متوجه ی چیزی شدم . قبلا که هتل رفته بودین ی نفر مث اینکه شمارو تعقیب میکرده . کلی تحقیق کردم تا فهمیدم اون چوی شی وون بوده .
☆ چیییییی؟ چطور اینو الان فهمیدی تو!؟بهت نگفته بودم باید مراقب باشی .گفتم یا نگفتم؟!(داد و عربدههههه)
& بله گفته بودین(ترس)
☆ پس چرا الان این اتفاق افتاده هاااااا؟چرا باید ی نفر دیگه جز تووووو این موضوع رو بدونه!!
تو از همین الان اخراجی !
بیرووووون
& ولی آخه ارباب...
☆ (شلیک تیر به سمت کیم یون سوک)لیاقت آدمای دست و پا چلفتی مث تو مرگه!
چند مین بعد :
☆ پس دلیل اینکه این همه مدت با چوی شی وون وقت میگذرونده همین بوده . واسه خودشیرینی فیلم منو به مین جو نشون داده.
ولی من چرا از دیدن مین جو کنار کسی دیگه عصبی میشم ؟ چرا دارم حسودی میکنم ! چرا برام مهمه که با کی میره و با کی میاد؟ من چم شده ؟ نکنه واقعا عاشق مین جو شدم!!!؟
کِی عاشق این دختر شدم که خودمم نفهمیدم ؟
حالا که دل به دل اون دختر باختم باید مال من بشه .
تو این دنیا هرچی خواستم بدست آوردم . تو هم بدست میارم خانم لی (نیشخند شیطانی)
تو به هر قیمتی که شده باید مال من بشی . به هر قیمتی...
[پایان فلش بک]
(شرطپارتبعدی:۵۵لایک💕)
#رمان#عاشقانه#رازآلود
بچه ها حمایت هاتون خیلی کم شدهااا😢🤧
.
چوی شی وون :
* آماده شده بودم که برم به مراسم افتتاحیه که اخبار خبر کشته شدن چندین نفرو از سالن افتتاحیه نشون داد . بعدم خبر دزدیده شدن مدیر سالن که مین جو بود رو شندیم . شوک عجیبی بهم وارد شد. سریع خودمو به سالن افتتاحیه رسوندم . پلیسا همه جا بودن و دنبال ی سر نخ بودن . دیدن این اوضاع ، کشته شدن این همه آدم بیگناه ، از همه مهم تر،دزدیده شدن مین جو حسابی منو نگران و پریشون کرده بود .
اگه اتفاقی براش بیوفته چی...
فلش بک به شب قبل :
چانگ هی:
☆ بعد از اینکه مین جو و چوی شی وون رو باهم دیدم عصبی برگشتم عمارت(عمارت خودش)
یکی از خدمتکار ها :
ارباب ، جناب کیم یون سوک(منشی و دست راستش)اومدن . الانم داخل اتاق کارتون هستن.
☆ باشه . فقط تا موقعی که از اینجا میره حق اومدن به اتاق رو ندارید . فهمیدی؟!
خدمتکار : بله ارباب .
☆ برگرد سر کارت.
علامت کیم یون سوک &
☆ حتما موضوع مهمیه که این موقع شب اینجایی .بگو.....میشنوم.
& عا بله چشم . راستش رو بخواین این مدت متوجه ی چیزی شدم . قبلا که هتل رفته بودین ی نفر مث اینکه شمارو تعقیب میکرده . کلی تحقیق کردم تا فهمیدم اون چوی شی وون بوده .
☆ چیییییی؟ چطور اینو الان فهمیدی تو!؟بهت نگفته بودم باید مراقب باشی .گفتم یا نگفتم؟!(داد و عربدههههه)
& بله گفته بودین(ترس)
☆ پس چرا الان این اتفاق افتاده هاااااا؟چرا باید ی نفر دیگه جز تووووو این موضوع رو بدونه!!
تو از همین الان اخراجی !
بیرووووون
& ولی آخه ارباب...
☆ (شلیک تیر به سمت کیم یون سوک)لیاقت آدمای دست و پا چلفتی مث تو مرگه!
چند مین بعد :
☆ پس دلیل اینکه این همه مدت با چوی شی وون وقت میگذرونده همین بوده . واسه خودشیرینی فیلم منو به مین جو نشون داده.
ولی من چرا از دیدن مین جو کنار کسی دیگه عصبی میشم ؟ چرا دارم حسودی میکنم ! چرا برام مهمه که با کی میره و با کی میاد؟ من چم شده ؟ نکنه واقعا عاشق مین جو شدم!!!؟
کِی عاشق این دختر شدم که خودمم نفهمیدم ؟
حالا که دل به دل اون دختر باختم باید مال من بشه .
تو این دنیا هرچی خواستم بدست آوردم . تو هم بدست میارم خانم لی (نیشخند شیطانی)
تو به هر قیمتی که شده باید مال من بشی . به هر قیمتی...
[پایان فلش بک]
(شرطپارتبعدی:۵۵لایک💕)
#رمان#عاشقانه#رازآلود
بچه ها حمایت هاتون خیلی کم شدهااا😢🤧
۱۴.۱k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.