ساعت حدود 3 صبح...
ساعت حدود 3 صبح...
وقتی بعد یه مدت گرسنگی درد معده مجبورت میکنه بزنی به ته مونده غذای تو یخچال بیمارستان...
گرسنگی، خواب آلودگی، بغض و دلتنگی...
با خودم میگم نمیشد تموم نکنی؟
ولی وقتی یادم میفته همون زمان که از من بریده بود برای یکی دیگه فدایت شوم مینوشت...
#بیخیال...
#میگذره...
وقتی بعد یه مدت گرسنگی درد معده مجبورت میکنه بزنی به ته مونده غذای تو یخچال بیمارستان...
گرسنگی، خواب آلودگی، بغض و دلتنگی...
با خودم میگم نمیشد تموم نکنی؟
ولی وقتی یادم میفته همون زمان که از من بریده بود برای یکی دیگه فدایت شوم مینوشت...
#بیخیال...
#میگذره...
۴.۸k
۱۳ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.