part
part 94
سوزومه: تشنم نیست میرم کلاس یکم میخوام چُرت بزنم
جنیور: اوکی پس بعدا میبینمت
رفتم کلاسو سرمو گذاشتمو خوابیدم
«دوساعت بعد»
با تکون دادنای کسی بیدار شدم ری بود
ری: گود مورنینگ بیبی (صبح بخیر)
سوزومه: بقیه کجان
ری: یه نگاه به ساعت بنداز
به ساعتم نگاه کردم دو نیم رو نشون میداد
سوزومه: وات
ری: مدرسه تموم شد دو ساعت خواب بودی
سوزومه: چرا بیدارم نکردی
ری: خیلی راحت خوابیده بودی.......... بگذریم پاشو بریم حتما جنیور منتظر
سوزومه: اوکی بریم
جلو در مدرسه از ری خداحافظی کردمو رفتم سمت ماشین و سوار شدم
جنیور: بریم؟
سوزومه: اوم
رفتیم خونه و نهار اماده بود غذامونو خوردیمو یه لباس به سلیقت لیلی برداشتمو پوشیدم یه میکاپ ساده کردمو رفتم پایین جنیور نشسته بود
جنیور: امشب پرواز داری
سوزومه: اره ساعت نه نیم
جنیور: وسایلاتو جم کردی
سوزومه: اخ یادم رفته.......... زحمتشو میکشی
جنیور: مگه چاره دیگه ای هم دارم
پریدم بقلشو یه بوس روی گونش گذاشتم وبخواطر این که حرصشو در بیارم گفتم
سوزومه: تو بهترین داداش دنیای
جنیور: بهترین داداش دنیا یه بوس دیگه میخاد
سوزومه: پرو نشو
خواستم از بقلش بیام پایین که محکم گرفتم
جنیور: کاری که میخوام بکنمو هیچ برادری با خواهرش نمیکنه
سوزومه: واتـ....
یهو لباس رو رو لبام حس کردم تو بد شوکی بودم ولی جنیور مشتاقانه مک میزد به خودم که اومدم به یه ضربه ازش جدا شدم
سوزومه: از خط قرمزام عبور نکن
جنیور: تا یه ماه دیگه زنمی نمیتونم نامزدمو ببوسم
سوزومه: جنیور اینی که میگمو خوب تو گوشت فرو کن بعد ازدواجمون قرار نیست اتفاق خواسی بیوفته
جنیور: پس بیا هر کودوممون یه شرت بزاریم
سوزومه: اوکی من شرتم اینه که بعد از ازدواج هم باهم رابطه نداشته باشیم
جنیور: اوکی منم شرتم اینه که زنم هر شب رو تختم بخوابه
سوزومه: خیلی زیاده رویه
جنیور: زیاده روی؟ حالیت سوزومه ماداریم باهم ازدواج میکنیم و بعد ما زن و شوهر میشیم این یعنی تو اون موقع قانونا مال منی بعد زیادرویه تو یه اتاق خوابیدن
سوزومه: هرچی، من قبول نمیکنم
جنیور: پس منم با شرتت موافقط نمیکنم
سوزومه: وظیفته
جنیور: وظیفه تو به عنوان همسر چیه
سوزومه: اوکی اوکی بیا شرتامونو عملی بکنیم
جنیور: افرین بیبی
سوزومه: خب دیگه من میرم دیرم شده
جنیور: چی برات بردارم
سوزومه: یکی دو دست لباس بردار و وسایل روتین پوستیم که رو دیوار مال امشبو فردا نشته شده و چیزای ضروری هم به زهنت رسید بردار
جنیور: اوکی
سوزومه: من رفتم
سوزومه: تشنم نیست میرم کلاس یکم میخوام چُرت بزنم
جنیور: اوکی پس بعدا میبینمت
رفتم کلاسو سرمو گذاشتمو خوابیدم
«دوساعت بعد»
با تکون دادنای کسی بیدار شدم ری بود
ری: گود مورنینگ بیبی (صبح بخیر)
سوزومه: بقیه کجان
ری: یه نگاه به ساعت بنداز
به ساعتم نگاه کردم دو نیم رو نشون میداد
سوزومه: وات
ری: مدرسه تموم شد دو ساعت خواب بودی
سوزومه: چرا بیدارم نکردی
ری: خیلی راحت خوابیده بودی.......... بگذریم پاشو بریم حتما جنیور منتظر
سوزومه: اوکی بریم
جلو در مدرسه از ری خداحافظی کردمو رفتم سمت ماشین و سوار شدم
جنیور: بریم؟
سوزومه: اوم
رفتیم خونه و نهار اماده بود غذامونو خوردیمو یه لباس به سلیقت لیلی برداشتمو پوشیدم یه میکاپ ساده کردمو رفتم پایین جنیور نشسته بود
جنیور: امشب پرواز داری
سوزومه: اره ساعت نه نیم
جنیور: وسایلاتو جم کردی
سوزومه: اخ یادم رفته.......... زحمتشو میکشی
جنیور: مگه چاره دیگه ای هم دارم
پریدم بقلشو یه بوس روی گونش گذاشتم وبخواطر این که حرصشو در بیارم گفتم
سوزومه: تو بهترین داداش دنیای
جنیور: بهترین داداش دنیا یه بوس دیگه میخاد
سوزومه: پرو نشو
خواستم از بقلش بیام پایین که محکم گرفتم
جنیور: کاری که میخوام بکنمو هیچ برادری با خواهرش نمیکنه
سوزومه: واتـ....
یهو لباس رو رو لبام حس کردم تو بد شوکی بودم ولی جنیور مشتاقانه مک میزد به خودم که اومدم به یه ضربه ازش جدا شدم
سوزومه: از خط قرمزام عبور نکن
جنیور: تا یه ماه دیگه زنمی نمیتونم نامزدمو ببوسم
سوزومه: جنیور اینی که میگمو خوب تو گوشت فرو کن بعد ازدواجمون قرار نیست اتفاق خواسی بیوفته
جنیور: پس بیا هر کودوممون یه شرت بزاریم
سوزومه: اوکی من شرتم اینه که بعد از ازدواج هم باهم رابطه نداشته باشیم
جنیور: اوکی منم شرتم اینه که زنم هر شب رو تختم بخوابه
سوزومه: خیلی زیاده رویه
جنیور: زیاده روی؟ حالیت سوزومه ماداریم باهم ازدواج میکنیم و بعد ما زن و شوهر میشیم این یعنی تو اون موقع قانونا مال منی بعد زیادرویه تو یه اتاق خوابیدن
سوزومه: هرچی، من قبول نمیکنم
جنیور: پس منم با شرتت موافقط نمیکنم
سوزومه: وظیفته
جنیور: وظیفه تو به عنوان همسر چیه
سوزومه: اوکی اوکی بیا شرتامونو عملی بکنیم
جنیور: افرین بیبی
سوزومه: خب دیگه من میرم دیرم شده
جنیور: چی برات بردارم
سوزومه: یکی دو دست لباس بردار و وسایل روتین پوستیم که رو دیوار مال امشبو فردا نشته شده و چیزای ضروری هم به زهنت رسید بردار
جنیور: اوکی
سوزومه: من رفتم
- ۵.۱k
- ۱۴ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط