رگ خوابم روی لب هایش بود

رگ خوابم روی لب هایش بود ؛
کافی بود کمی به آنها انحنا دهد !
لبخندش باز میکرد کلافگی اول صبحم را ...
دیدگاه ها (۲)

سعی نکن خودتو بزور تو دل کسی جا کنی...جا نمیشی ...!مچاله میش...

وقتِ رفتنتـــــداغ بودمـ و نفهمیدمـڪہ قرار استبعدهاچقدر برای...

و زندگی با ،دوست دارم هایبغل دار بیشتر میچسبه !

آموخته‌ام که وابسته نباید شد ،نه به هیچ کس نه به هیچ رابطه‌ا...

( گناهکار ) ۷۱ part قلبش همانند آبی بر روی زمین ریخت جیمین ...

( گناهکار )۱۰۵ part پشت به جیمین دراز کشیده بود پتو را روی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط