با ذوق،شیشه ی مه گرفته را،پاک کردم که برف را ببینمدونفر،دست دردست،عاشقانهروی برفها قدم میزدند،آه،تمام تنم لرزیدباز حسرت نبودنت دلم را سوزانداز برف هم متنفر شدم....😔