دیگر اگر عریان شوی چون شاخه ای لرزان شوی

دیگر اگر عریان شوی ، چون شاخه ای لرزان شوی
در اشکها غلتان شوی ، دیگر نمی خواهم تو را

گر باز هم یارم شوی ، شمع شب تارم شوی
شادان ز دیدارم شوی ، دیگر نمی خواهم تو را

گر محرم رازم شوی ، بشکسته چون سازم شوی
تنها گل نازم شوی ، دیگر نمی خواهم تو را

گر باز گردی از خطا ، دنبالم آیی هر کجا
ای سنگدل ، ای بی وفا ، دیگر نمی خواهم تو را
دیدگاه ها (۲)

در طواف شمع می‌گفت این سخن پروانه‌ایسوختم زین آشنایان ای خوش...

دلم کسی را می خواهد ؛که تمامِ حواسش به من باشد ...کسی که نقش...

گفتم دوش عشق را ای تو قرین و یار منهیچ مباش یک نفس غایب از ا...

گر چه روزی تیره تر از شام غم باشد مرادر دل روشن صفای صبحدم ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط