مرداده ام

مرداده ام ...!
و دارم شهری وری! حرف می زنم
از وقتی
که از اردی...بهشت تنم
بهمن بهمن
سقوط کرده ای
دارد این روزها
لب های شعرم تیر می کشد
و من
خرداد بابونه و باران را آه
این روزها
با هر اسفند دود می شوم برایت
تا آذر...فشانی
که مرا به دی...روز خاک و خاکستر نشاند
آب...ان را
از سرم بگذراند
و این تقویم های کهنه از تکرار
مهر ...بانی تو را
به فروردین آغوشم برگرداند...
دیدگاه ها (۱)

خاطراتت زآنسوی آفاق آوازم دهندتا در آبی های دور از دست پرواز...

#عاشق کسی خواهم شد که روی نیمکت بنشیند...گنجشکها بدون اینکه ...

ای #کوه! تو فریاد من امروز شنیدی#دردی ست در این سینه که همزا...

آدم وقتی #جوان است به #پیری جور دیگری فکر می کند. فکر می کند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط