آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری فکر می کند فکر می

آدم وقتی #جوان است به #پیری جور دیگری فکر می کند. فکر می کند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازه صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است.
اما وقتی به آن می رسد می بیند هنوز همان دخترک پانزده ساله است که موهایش سفید شده، دور چشم هایش چین افتاده، پاهایش ضعف می رود و دیگر نمی تواند پله ها را سه تا یکی کند.
و از همه بدتر بار #خاطره هاست که روی دوش آدم سنگینی می کند.
دیدگاه ها (۵)

ای #کوه! تو فریاد من امروز شنیدی#دردی ست در این سینه که همزا...

مرداده ام ...!و دارم شهری وری! حرف می زنماز وقتی که از اردی....

این ابرهای سرخ،این کوچه‌های سرداین جاده‌ی سپید،این بادِ دوره...

دوستان با وفای من...سخاوتتان را دوست دارم...مثل آفتاب می مان...

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

#زنمادر نبودتمام سالها مادرانه بافته بودمادرانه ساخته بودتما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط