بد نکن با دلم اینگونه که بد می بینی
بد نکن با دلم اینگونه ، که بد می بینی
می نشینی لبِ دلشوره و غم می چینی
باز کن پنجره ی بسته ی آغوشت را
اگر از تلخی این فاصله ها غمگینی
لَیْلَه القَدرِ لبانِ تو ، پُر از اَلْغوث است
هدیه کن طعم لبت را ، به لب مسکینی
بی خودی خسته نکن ، نازکِ اندامت را
تو پناهنده ی آرام ترین بالینی
حاضری باز ، به سر حد جنون برگردیم؟
سهم فرهاد بمانی ، به همان شیرینی؟
اگر آغوش تو بُت خانه ی کفر است و گناه
چه بهشتی است درین عاقبت بی دینی
خبر ِ آمدنم را به زلیخا بدهید
یوسف آورده ام و عاشقی اش تضمینی
فرض کن مرده ام و موقع دَفنَم برسی
گفتگوی من و اشک تو ، عجب تلقینی ...
.
.
.
#فرشید_تربیت
می نشینی لبِ دلشوره و غم می چینی
باز کن پنجره ی بسته ی آغوشت را
اگر از تلخی این فاصله ها غمگینی
لَیْلَه القَدرِ لبانِ تو ، پُر از اَلْغوث است
هدیه کن طعم لبت را ، به لب مسکینی
بی خودی خسته نکن ، نازکِ اندامت را
تو پناهنده ی آرام ترین بالینی
حاضری باز ، به سر حد جنون برگردیم؟
سهم فرهاد بمانی ، به همان شیرینی؟
اگر آغوش تو بُت خانه ی کفر است و گناه
چه بهشتی است درین عاقبت بی دینی
خبر ِ آمدنم را به زلیخا بدهید
یوسف آورده ام و عاشقی اش تضمینی
فرض کن مرده ام و موقع دَفنَم برسی
گفتگوی من و اشک تو ، عجب تلقینی ...
.
.
.
#فرشید_تربیت
- ۵۱۹
- ۰۱ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط