بی نظیر است جهان لحظه ی خندیدن تو

بی نظیر است جهان لحظه ی خندیدن تو

غنچه در حسرت یک مرتبه گل چیدن تو

 

شرم دارد پری از آنکه تو رویش بینی

حوریان بی خود و سرمست ، خرامیدن تو

 

ابرها بارور شادی دیدار تواند

باغ ها منتظر لحظه ی باریدن تو

 

تو به رخساره ی خود رنگ خدایی داری

هر بت آهسته به دنبال پرستیدن تو

 

دانی این زردی رخساره ی خورشید ز چیست ؟

در هراس است ز یک لحظه ی تابیدن تو

 

شعر : جواد مزنگی
دیدگاه ها (۱)

بد نکن با دلم اینگونه ، که بد می بینیمی نشینی لبِ دلشوره و غ...

عـــ ــ ــکس تـــــــو رابه سقفــــــ آسمــ ــ ــان سنجــــا...

*تو را در مشت میگیرم شبیه حبه ی انگورنگاهت را نمیدزدی و میگو...

اینم از نقاشی من .... ;-)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط