②⑥
②⑥
کوک:چ..چی
دکتر:شوخی کردم عمل ب خوبی پیش رفت میتونید ببینیدش بهوش اومدند
کوک:هوففففف
رفتم تو اتاق ا.ت
ا.ت:جونگ کوک(خنده)
کوک:عمل ب خوبی پیش رف
ا.ت:اوهوم بیا میخوام بغلت کنم «ایشششششششش»
کوک:رفت بغلش کرد
کوک:دکتر بهم گفت فوت کردی یه لحظه احساس کردم سکته کردم«نه دیگه تا من نخوام کسی سکته نمیکنه نترس»
ا.ت:آخ
کوک:چی شد؟
ا.ت:زیر شکمم درد گرفت
کوک:حتما ب خاطره عمله
ا.ت:اوهوم آره
دکتر اومد داخل اتاق
ا.ت:من کِی مرخص میشم؟
دکتر:دو سه روز دیگه میتونید برید
ا.ت:ممنون .........کوکیااا میشه برام رامیون بگیری گرسنمه «نگاااا فکر نکنید بارداره تازه عمل کرده »
کوک:باشه من میرم
ا.ت:اوهوم
کوک رفت
ا.ت:دکتر دکتر«داد»
دکتر:رفت
ا.ت:اوهوم ممنون بابت کاری که درخواست دادم حتما وقتی بشنوع خیلی خوش حال میشه هم ناراحت
دکتر:چرا ناراحت
ا.ت:چون بش دروغ گفتم
کوک:چیو دروغ گفتی؟
ا.ت:واییی تو اینجا بودی
کوک:تعریف کن
ا.ت:خب.......
کوک:چ..چی
دکتر:شوخی کردم عمل ب خوبی پیش رفت میتونید ببینیدش بهوش اومدند
کوک:هوففففف
رفتم تو اتاق ا.ت
ا.ت:جونگ کوک(خنده)
کوک:عمل ب خوبی پیش رف
ا.ت:اوهوم بیا میخوام بغلت کنم «ایشششششششش»
کوک:رفت بغلش کرد
کوک:دکتر بهم گفت فوت کردی یه لحظه احساس کردم سکته کردم«نه دیگه تا من نخوام کسی سکته نمیکنه نترس»
ا.ت:آخ
کوک:چی شد؟
ا.ت:زیر شکمم درد گرفت
کوک:حتما ب خاطره عمله
ا.ت:اوهوم آره
دکتر اومد داخل اتاق
ا.ت:من کِی مرخص میشم؟
دکتر:دو سه روز دیگه میتونید برید
ا.ت:ممنون .........کوکیااا میشه برام رامیون بگیری گرسنمه «نگاااا فکر نکنید بارداره تازه عمل کرده »
کوک:باشه من میرم
ا.ت:اوهوم
کوک رفت
ا.ت:دکتر دکتر«داد»
دکتر:رفت
ا.ت:اوهوم ممنون بابت کاری که درخواست دادم حتما وقتی بشنوع خیلی خوش حال میشه هم ناراحت
دکتر:چرا ناراحت
ا.ت:چون بش دروغ گفتم
کوک:چیو دروغ گفتی؟
ا.ت:واییی تو اینجا بودی
کوک:تعریف کن
ا.ت:خب.......
۸.۷k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.