شراب سرخ پارت ۷۹
شراب سرخ پارت ۷۹
#red_wine🍷
-تهیونگ ویو-
جئون روی موتور سیکلت اش نشست و کلاه کاسکتاش را بر سر گذاشت ..
یونگی و هوسوک وارد ونی که با کلی تجهیزات تکنولوژی و پیشرفته آمادهسازی شده بود شدند..تمام چیزهایی که مربوط به حرفهشان بود را آماده کرده بودیم تا در صورت نیاز بتونند پشتیبانی مون کنند.
با اینکه هیچکدوم از اسلحه و تیر اندازی چیزی سر در نمیاوردن اما وجود اونا باز هم خیلی میتونست تو نجات ا.ت کمک مون کنه..
جیمین به همراه جین سوار مازراتی کواتروپورته شدند و نامجون هم همراه افراد راهی شد ..
به اشتیاقی که درون همه بود چشم دوختم..این حالم را خوب میکرد.
اینکه همگی برای نجات ا.ت تمام نیرو و قوا مونو توی این کار گذاشته بودیم.
دارم میام دنبالت دختر کوچولو لطفا بخاطر من کمی طاقت بیار.
سوار ماشین شدم و پایم را روی گاز فشردم که ماشین با صدای وحشتناکی از جا کنده شد..
ماشین جیمین و ونی که یونگی و هوسوک بودند پشت سرم راه افتادند..
یونگی لوکشین مکانی که ا.ت در آن بود را روی صحنه مانیتور همه مان نمایش داد..و طریق ایرفون بیتس (هدفون داخل گوش) باهامون ارتباط گرفت.
یونگی:گمونم جاشون ثابته .. چون از یک ربع پیش هیچ جابجایی از طریق سیگنال های گوشی ا.ت انجام نشده..
جاشون ثابت بود!
امیدوار بودم کلکی توی کار نباشه..
هوسوک:از مسیر خیابون فرعی برین خیابون اصلی بخاطر سال نو شلوغه! مسیر میان بنر رو براتون میفرستم..
بعد هفت الی هشت ثانیه مسیر میان بنر به کارخونه متروکه به دستمون رسید..
این عالی بود ، میتونستم به جرعت بگم این همکاری میتونست بهترین همکاری عمرم باشه..با وجود این دو نفر..
+کارتون عالیه بچه ها!
#red_wine🍷
-تهیونگ ویو-
جئون روی موتور سیکلت اش نشست و کلاه کاسکتاش را بر سر گذاشت ..
یونگی و هوسوک وارد ونی که با کلی تجهیزات تکنولوژی و پیشرفته آمادهسازی شده بود شدند..تمام چیزهایی که مربوط به حرفهشان بود را آماده کرده بودیم تا در صورت نیاز بتونند پشتیبانی مون کنند.
با اینکه هیچکدوم از اسلحه و تیر اندازی چیزی سر در نمیاوردن اما وجود اونا باز هم خیلی میتونست تو نجات ا.ت کمک مون کنه..
جیمین به همراه جین سوار مازراتی کواتروپورته شدند و نامجون هم همراه افراد راهی شد ..
به اشتیاقی که درون همه بود چشم دوختم..این حالم را خوب میکرد.
اینکه همگی برای نجات ا.ت تمام نیرو و قوا مونو توی این کار گذاشته بودیم.
دارم میام دنبالت دختر کوچولو لطفا بخاطر من کمی طاقت بیار.
سوار ماشین شدم و پایم را روی گاز فشردم که ماشین با صدای وحشتناکی از جا کنده شد..
ماشین جیمین و ونی که یونگی و هوسوک بودند پشت سرم راه افتادند..
یونگی لوکشین مکانی که ا.ت در آن بود را روی صحنه مانیتور همه مان نمایش داد..و طریق ایرفون بیتس (هدفون داخل گوش) باهامون ارتباط گرفت.
یونگی:گمونم جاشون ثابته .. چون از یک ربع پیش هیچ جابجایی از طریق سیگنال های گوشی ا.ت انجام نشده..
جاشون ثابت بود!
امیدوار بودم کلکی توی کار نباشه..
هوسوک:از مسیر خیابون فرعی برین خیابون اصلی بخاطر سال نو شلوغه! مسیر میان بنر رو براتون میفرستم..
بعد هفت الی هشت ثانیه مسیر میان بنر به کارخونه متروکه به دستمون رسید..
این عالی بود ، میتونستم به جرعت بگم این همکاری میتونست بهترین همکاری عمرم باشه..با وجود این دو نفر..
+کارتون عالیه بچه ها!
۲.۰k
۱۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.